آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

داستان تریسی بیکر

جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ب.ظ

دارم یک رمان کودک می خوانم به اسم " تریسی بیکر " از این کتاب هایی است که با کلمه ها و جمله هایش می خندی ولی یکهو وسط آن خنده ها یک غمی تالاپی می افتد ته دلت . یک وقت هایی هم به این فکر می کنم ، این خارجکی ها چطوری این مدل غم ها را با یک روکش طنز به خوردت می دهد که با خنده و قهقه عمق فاجعه را بفهمی ؟

کتاب قشنگی است ، ارزش خواندن دارد ، با اینکه کتاب کودک است ولی این ویژگی را دارد که زیر کلی از جملاتش خط بکشی مثلا :


::: عشق واقعی آن جوری که توی کتاب ها می گویند نیست ، و عشق همیشگی نیست و مردم از هم جدا می شوند و گاهی بچه هایشان را هم دوست ندارند .


::: گاهی این جور کتاب ها همان اه اه هم هستند ، ولی اگر مردم دوست دارند بخوانند کاریش نمی شود کرد .


جمله بالایی مرا مجاب کرد که دیگر به سارا عرفانی و آن آثار سخیفش گیر ندهم ، درست است که کتاب هایش پیف پیف و اه اه هستند ولی خب مردم دوست دارند بخوانند دیگر و کاریش نمی شود کرد ، می بینید یک کتاب کودک چه تاثیر ژرفی روی اندیشه های یک دختر بیست اندی ساله دارد :D

  • گلی

نظرات (۲)

عشق همیشگی نیست مردم جدا می شوند ..
عشق نام دیگر درد است ...
پاسخ:
عشق نان دیگر درد است ...
هوووم شاید بخونمش :)
مرسی بابت معرفی ؛ )
پاسخ:
خواهش می کنم ، حتما اینکار رو کن چون کتاب بانمکی هست (: