آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

بدون شرح

شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ق.ظ

به قول مرحوم مارکز ، زندگی همان چیزیست که در خاطرمان می ماند تا بعدها به یادش بیاوریم و روایتش کنیم’. و من خاطره هایم دارد ته می کشد. درست شده ام مثل اینهایی که در کل زندگی چندتایی خاطره بیشتر ندارند و الان حدود نیم قرن است در هر محفلی که می نشینند همانها را نقل می کنند که مثلا سی سال پیش که سرباز بوده دو نخ سیگار را از دژبانی پادگان رد کرده. دلم نمی خواهد مثل پیرمردهای بی خاطره تمام بشوم. حتی اگر شده امشب را در بازداشتگاه پلیس صبح کنم.


متن کپی شده از اینجا

  • گلی

نظرات (۱)

من تمام خاطراتم در دو سال قبل جا مانده...
بعد از اون دیگه خاطره ای ندارم..
پاسخ:
چه حس مشترکی دو سال پیش ...