آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

یک دوستی هم داشتیم ، تا همین چند وقت پیش من برایش متن های ادبیش را می نوشتم . تا اینکه  داور یک جشنواره شد ، که بنده هم از اقبال کج در آن شرکت کرده بودم . هیچی دیگر حضرت والا به مرحله یی از ایمان رسیده است که در جشنواره کسی را در شان مقام اول و دوم و سوم ندیده اند و فقط دو نفر را شایسته تقدیر دانسته اند که بنده هم جزو آن دو نفر نبودم .

حالا خیال نکنید که مثلا ایشان پله هایی ترقی را یکی  دو شبه طی الارض کرده اند یا من خدایی ناکرده پسرفت داشته ام نه ! فقط این موضوع به من یادآوری کرد که در ایران زندگی می کنیم . همین .


  • گلی

نظرات (۳)

داوری اون جشنواره بیشتر از ظرفیتش بوده واسه همین نتونسته تحمل کنه :دی
پاسخ:
شاید...
این نشون میده شما از همون اول با نیت سو متن های ادبی اون دوستتون رو مینوشتید.
سو استفاده از دوستی های تا کی؟!!!


:)
پاسخ:
((:

باور کنید اصلا نمی دونستم تا این حد پیشرفت می کنه وگرنه بیشتر واسش می نوشتم و زیاد واسش ناز و ادا نمی اومدم((:

الان من یه آدم نادم هستم :|
:)
واقعا فقط همین....
پاسخ:
(: