اینم از سال ۹۴ (:
چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ب.ظ
سال نود و چهار را سال "رسیدن " نامگذاری کردم، یادت هست؟ ولی در اصل کلا سال نرسیدن بود. سال نود و چهار حسن الختام یک انتظار دو ساله بود. یک خیال که فکر می کردی باید و حتما اتفاق بیفتد ولی خب مثل همیشه روزگار دلش به دل ما نبود زیادی. ولی راستش را بخواهی از یک جایی به بعد یاد گرفتم از نرسیدن هایم زیاد گلۀ نکنم. یاد گرفتم که از آدمها و اتفاقات و اشیا حتی فقط یک یاد قشنگ توی ذهنم نگه دارم برای روزهای مبادا. فقط نمی دانم روزهای مبادا دقیقا به چه روزی می گویند.
سال نود و چهار سال نرسیدن بود ولی من دوستش داشتم. نجیب بود مثل سال نود و دو، مثل پاییز و زمستان نود دو ، مثل بهار نود و سه.
به قول سعدی عزیز که می گوید:
نزیبد مرا با جوانان چمید که بر عارضم صبح پیری دمید!
- ۹۴/۱۲/۱۹