آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

نفرین زمین

پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۴۷ ب.ظ

هرکسی دردها و نقدهایش را یکجوری فریاد می‌زند، یکی با شعرهایش، یکی با تحصن‌هایش ، یکی با فریاد، یکی با موسیقی، یکی با سکوت اما جلال آل احمد نوشتن را انتخاب کرد.

اسم جلال آل احمد پشت هر کتابی که باشد آدم مطمئن است که قرار است باز  از دردهای اجتماع  حرف بزند البته به سبک و سیاق خود ِ جلال .

آل احمد  در کتاب "  نفرین زمین "  باز از همان دردهای همیشگی حرف زده است .

جلال عزیز  اینبار به تنش لباس معلمی کرده و راهی روستایی دور افتاده شده‌است . یک معلم تیشان‌فیشان بچه شهری که قرار است از زاویه ی  دید خود، مردم روستا را زیر ذره‌بین  قرار دهد.

مردمی که با تکنولوژی بیگانه‌اند و هنوز عقاید عجیب غریب خیلی سالها پیش را دارند. مردمی که گرفتار قانون اراضی و کمبود آب و کلی بیچارگی دیگری هستند. معلم روستا که باشی باید برای مردم هم ریش‌سفیدی کنی هم بنا شوی و حمام و غسالخانه بسازی و هم به وقتش باغبان شوی و کلی کارهای ریز و درشتی که به عقل جن هم نمی‌رسد. نفرین زمین حکایت همچین معلمی است.

" نفرین زمین "  را که بخوانید اولین چیزی که به ذهنتان خطور می‌کند این است که رضا امیرخانی در من او، کارکترهای داستانیش را از این کتاب وام گرفته است ( رک و راست‌تر اگر بگویم می‌شود کپی کرده) یکی  هفت کور و دیگری  درویش مصطفی!

درویش مصطفی دقیقا همان درویش علی  توی کتاب نفرین زمین است با همان عقاید با همان دیالوگ‌ها و با همان شمایل. اصلا انگار بعد از فوت بی‌بی قصه، آنقدر اوضاع روستا شیر تو شیر می‌شود که درویش علی شال و کلاه می‌کند، قید روستا را می‌زند  و مثل خیلی از جوان‌های آن روزهای روستا دلش شهرنشینی می‌خواهد، پس چه جایی بهتر از کتاب من ِ او  ی رضای امیرخانی. ولی  برای اینکه اگر کسی از  روستا  پی اش آمد پیداش نکند اسمش را گذاشته ‌باشد درویش مصطفی.

حالا درست است شش کور نفرین زمین فقط اسمی  ازشان برده شده و مثل هفت کور رضا امیرخانی شخصیت پردازی نشده ولی خب نویسنده اگر باهوش باشد هر اشاره ی کوچکی می تواند برایش  یک سرنخ بزرگ باشد .

و دومین چیزی که بعد خواندن کتاب دستگیرتان می شود این است که دردهای اجتماعی از بین نمی‌روند فقط از دوره‌ای به دورۀ دیگر منتقل می‌شود!

بخش های جالب و خواندنی کتاب :

::: می‌دانی درویش، مشغله کار کله ست . کار کله‌هایی که  باد دارد. اما حالا  دیگر اینجور کله‌ها به درد نمی‌خورد قرار است کله‌ها را از باد خالی کنیم. قرار است بشویم گدای واقعیت. گدای رفاه. گدای پایین‌تنه. گدای نانی که ازمان دزدیده‌اند. حالا شده‌ایم مرغ‌های قدقد کننده بخاطر یک تخم.

 

::: توی بهشت هم اگر بی‌رضایت خودت بروی، برایت بدل می‌شود به جهنم .

::: درویشت گمان می‌کند که تا وقتی آدم انتظار چیزی را دارد یا وقتی کسی به انتظار آدم نشسته آدم تنها نمی‌ماند، اگر هم بماند، تنهاییش عین یک تب تند است و زود گذر.

::: می‌دانی که نهال هر چیزی را از روی زمین بر می‌دارند  و توی کتاب‌ها نشا می‌کنند.

 

 

  • گلی

نظرات (۵)

چقدر خوب نوشتی
و چقدر بده که از مرحوم جلال کم خوندم. یادمه راهنمایی که بودم، کتابفروشی محمدی یه پک داشت که مجموعه آثار مرحوم آل احمد بود. نخریدمش. الان دیگه هر چی میگردم نیست. اصلا کتاب های مجموعه ای یه حس دیگه ای دارن
با خوندن متن ت، رفتم که بخرم نفرین زمین رو
پاسخ:
تکه تکه بخر، با این اوضاع قیمت کتاب‌ها واقعا مجموعه‌ای خریدن، قلب دریا می‌خواد :D
بیشتر اوقات ارزون تر درمیاد.
الان سرچ بزنم ببینم چقدر میشه. اگه بیشتر از یه حدی بشه من نیستم!
پاسخ:
می‌دونی مجموعه خریدن ریسکه، مثلا یه نویسنده یکی از کتاباش خوبه، بعد به حساب اون کتابه، میری پکیج می‌خری بعد می‌بینی بقیه‌ش اصلا ارزش پول دادن نداشت! البته من تا الان هر‌چی از جلال خوندم خوشم اومده ولی بقیه نویسنده‌ها اونم از نوع ایرانی اعتباری بهشون نیست(:
نفرین زمین را دارم دوستش داشتم آم زمانی که خواندمش ..اما من او ..نفهمیدمس ..دوستش هم نداشتم ..از امیرخانی ..من ناصر ارمنی را همیشه دوست داشتم و ارمیا. ازبه ...خیلی سال است که از هیچ کدوم کتاب نخوندم ...مدت ها است کتاب نمی خونم
پاسخ:
این روزها باید حواست رو بدی به کتاب ها آبان عزیزم، کتابها خیلی چیزا رو از یاد آدم می بره(:
آه.. من او. 
من او... من او.... من او
پاسخ:
(:
خیلی خوب بود. هم نوشته هم متن انتخابی :)
پاسخ:
اووه چه تاییدی (: