و اینک شعر
پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۸ ق.ظ
رفته بود تا در میان خاطراتش گم شود
در میان رنگ و بوها و صدایش گم شود
از این زمستان رجیم، ترسیده بود
رفته بود تا لای موهای نگارش گم شود
دست برد در بادها، تا که شاید بیرون کشد آن یادها
اما هر چه گشت خاطراتش را نیافت
سوز و سرمای نبودش در همه جانش دوید
با رنگ و بوها و صدایش غصه بافت
هق هق مردانه اش را مو به مو دیوار شنید
آنکه باید می شنید، اما نبود، اما ندید!
پ ن: به نظرتون چطوره؟؟ اسم شعر میشه روش گذاشت؟؟ پیوستگی داره بنظرتون؟؟
- ۹۵/۰۹/۱۱
قافیه هم همینطور.
حس شاعرانه ای که بهش دادین خیلی خوبه ولی ((:
مثلا: رفته بود تا در میان...تا رو بلافاصله بعد از بود آوردین، دو تا صامت افتادن پشت سر هم. از این زمستان رجیم، ترسیده بود: اینجا بین رجیم و ترسیده یک سکته به وجود میاد وقتِ خوندن. فکر میکنم به خاطر وزن شعره.
آهنگ مصرع چهارم هم به نظرم متفاوته با بقیه.