آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

مثلا شعر

پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۰۲ ب.ظ

مثلا این سفیدها برای صبح 

مثلا صورتی برای عصر

مثلا بعد از تمام صورتی و سفید

ها

من بنشینم کنار تو

بروم از بلندی های عشقت بالا

مثلا تو بخندی بجای صورتی و سفیدها

مثل آن عصر پاییز

که تو سایه ماه بودی و من خندان

گرفتم دستت را ای جان

گفتمت من و تو و ماه و دور از دگران

هیچ نخواهم دگر از آبادی

تا دستت را تو به دستم دادی! 



پ ن: صورتی و سفیدها منظور قرص های آرامبخش هست(:

  • گلی

نظرات (۶)

عجب!



فقط پ.ن خطرناک بود
پاسخ:
((: 

  • دخترِ انـــــــــــار
  • لتسکنوا الیه ..
    پاسخ:
    چه خارجی (:
    وقت هر وعده بیست تا خوردن...
    #علیرضاآذر
    پاسخ:
    چقدر زیاد:|

    البته من تلاش تون رو ستایش می کنم! اما همون داستان نویسی هم خوبه ها! حالا اونم نشد انشا بنویسید! عیبی نداره! به هر حال فقط نا امید نشید  :D


    +جدی! : وقتی مجبوریم برای رسوندن مفهوم شعر پ. ن. بنویسیم یعنی یه جای کار می لنگه. یعنی شعرمون در نیومده . موفق و اینا ان شا الله

    پاسخ:
    من فقط پ ن اینجا نوشتم چون می دونستم بچه های اینجا پاستوریزه ان وگرنه دوستای خودم کلا نیاز به پ ن اینا نداره! 
    شعرهای فروغ رو خوندید؟؟؟ اگه مثلا اسطوره ها رو بلد نباشین کلا نمی فهمید فروغ چی می گه! خب بنظرتون این ضعف فروغه یا مخاطب ؟؟؟؟ خب قاعدتا مخاطب باید خودش رو برسونه دیگه! ولی کلا توی شعرهای نو سپید و نیمایی و این ها وقتی از رنگ های سفید و صورتی و آبی استفاده می کنند اونم بر اساس تایم و ساعت منظور شاعر قرص های آرامبخش و اعصاب هست. بنظرم بیشتر شعرهای سپید و نو نیمایی بخونید و خودتون رو درگیر شعر کهنه نکنید اینقدر :D

    البته این موضوع کلا با استفاده از نماد ها و اسطوره ها متفاوت ه. بله درباره اونها مخاطب باید مطلع باشه. اگر هم نباشه ضعف شعر نیست. اما درباره مفاهیم غیر مشهور و نامتداول این نمادسازی ه و نمادسازی باید روشن باشه. مثلا اگر شما از برج ایفل یا حتی یک چیز غیر مشهورتر مثل نام روزنامه در شعر بهره ببرید اینها قابل درکند برای مخاطب. چون قابل جستجو هستند. اما مثلا صورتی و سفید و آبی چطور نماد قرص آرامبخشند بدون قرینه؟ شعر رو خودتون بدون لحاظ "پ. ن. ذهنی"، دوباره بخونید. ببینید مثلا سفید و صورتی نمی تونند لباس باشند؟ "مثلا تو بخندی به جای صورتی و سفید ها..." با قرص های آرامبخش که نسبتی نداره! یا حتی واژه "مثلا" قبل از جمله های اول مثلا! رنگ ها بدون قرینه نتونسته جایگزین منظور شما بشه به نظرم.


    به عنوان نمونه این جمله می تونه توضیح دهنده منظور باشه:

    فکر کن!

    یک روز به جای همه این "آرامبخش" ها

    تو باشی کنار من!

    تو بخندانی ام به جای این صورتی ها و سفیدها

    مثل آن عصر پاییز...


    نمی گم این باشه ها. مثال زدم. ممکنه اصلا قشنگ نشده باشن. چیزی مثل این. یه جمله ربطی یا توضیحی که غیر مستقیم جملات قبل را روشن کند.

    +

    اون زمان که ما شعر نو رو کشف کردیم شما مدرسه نمی رفتید :d

    پاسخ:
    (:
  • مجید ابن صفر
  • شعر نو واقعا جذابه یا ما خیلی تعطیلیم؟:))
    یه بنده خدایی بود یه وقت تصمیم میگرفت املت درست کنه، نیمرو درست میکرد قبل از اینکه تخم مرغا سفت بشه چارتا گوجه توش خورد میکرد تحویل میداد، میگفت این یه نوع املته، گیر میدادیم که فلانی این املت نیستا، میگفت حوصله املت ندارم. حکایت شعر نو هستش، حال و هنرش وقتی نباشه نتیجه ی کار میشه شعر نو و سپید و سیاه و بنفش :))
    البته من تحصیلات ادبی ندارم و نظرم احتمالا ارزشمند نیست اما یه بنده خدایی در دفاع از شعر نو میگفت که "شاعر جماعت دید که نمیشه حرفای جامعه ی امروز رو با سبک های قدیم زد این شد که لزوم وزن رو کم رنگ کرد."
    ولی من موندم که مثلا از مولوی تا ملک الشعرای بهار مشکلی نبود تا اینکه یهو دیگه نشد با عروض ادامه داد؟ :))))
    البته بازم تکرار میکنم که بنده هیچگونه تحصیلات ادبی ندارم و چیزی بار من نیست در این موضوع ولی نه میتونم شعر نو رو درست بخونم، نه میتونم درست بفهمم، نه جذابیت داره برام، بلکه یه دید مسخره وار هم بهش دارم و بدتر از اون شعر و شاعر نو رو مسخره هم میکنم:))
    نگاه کن آخه:
    و گونه هایت
    با دو شیار مورب
    که غرور تو را هدایت می کنند و
    سرنوشت مرا
    :))) چی میگه
    جسارت کردم ببخشید خلاصه:))
    پاسخ:
    ((:
    شما هم هی فحش بدید به ما ها ((: