آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

.

سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۴۱ ب.ظ

یکی از عجیب ترین نمازهام رو امشب خواندم ، که تا همین الان هم  خودم علامت تعجب هستم. عصر با دو تا از دوستام قرار داشتم. محل و ساعت قرارمان راس ساعت شش پایانه نمازی بود. و از آنجایی که می دانستم دورهمیان طول می کشد و همین طور مثل روز برام روشن بود که طبق معمول همیشه، رفقای گرام تاخیر دارند پس وضویم را خانه گرفتم که توی پایانه اتوبوس ها نماز مغرب و عشایم را در آن فرصت تاخیر آمدن بچه ها بخوانم. پس به محض اینکه از اتوبوس پیاده شدم خودم را به کانکسی رساندم که مثلا نماز خانه است. رفتم توی نمازخانه دیدم فقط سه تا پسر جوان هستند خب من هم خیلی معمولی رفتم توی نمازخانه سجاده برداشتم و کنجی پایین تر از آقایان ایستادم به نماز. وسط نماز به خودم آمدم که یعنی الان من دارم بین سه تا آقا بدون هیچ پرده معمول نمازخانه ها نماز می‌خوانم؟ بعد الان فضا زیاد مردانه نیست؟ و یا به عبارت دیگر من الان دقیقا  دارم چه کار می‌کنم مثلا؟

یعنی هیچ وقت تا این حد علامت سوال و تعجب توامان نبودم.

  • گلی

نظرات (۴)

نمازخونه مردونه بوده یعنی؟
پاسخ:
آره فکر کنم
چون واقعا تا همین الان نفهمیدم مردونه بود یا کلا مردونه زنونه نداشت!

وا
چرا تعجب کردی؟
اقا و خانم که نداره همش یکی هست اما ...
تقبل الله بابا 
پاسخ:
درسته ولی مثلا تصور کن توی یه فضای کوچک و خیلی کوچک همچین اتفاقی بیفته
کلا باید تو شرایط من می بودی تا عمق فاجعه رو بفهمی(:
  • خانم لبخند
  • هووووم
    فکر که میکنم منم جای شما بودم نماز عجیبی میشد برام :|
    پاسخ:
    خیلی خارجی بود نمازم ((:
    😶

    +جان من عنوان پستا رو اقلا سه نقطه بذار. من با گوشی باید روی اون تک نقطه هی تمرکز کنم تمرکز کنم. اخرشم نخوره روش :'(

    پاسخ:
    (((:


    چشم از این به بعد رعایت می کنم. ببخشید خلاصه (: