آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

بی کتابی

سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۱۵ ب.ظ
بنظرم دهه های چهل و پنجاه اوج ادبیات داستانی ایران است و واقعا دوره شگفت انگیزی بود. همیشه با خودم فکر می کردم ما داستان نویس هایی مثل سیمین و جلال و محمود دولت آبادی و احمد محمود و ... داشتیم و حالا بعد از آن نسل طلایی داستان نویسی ما به کجا رسید؟
 بنظر من بعد اینهمه سال ما نه تنها پیشرفتی نداشتیم که پسرفت فاحشی هم داشتیم. فکر کنید امروز داستان نویس های برند ما که کتاب هایشان خوب می فروشد از لحاظ داستان نویسی هیچکدامشان به گرد پای یک کدام از نویسنده های دهه چهل و پنجاه  نمی رسد. و نمره های کارنامه  همه شان را روی هم بگذاریم به نمره قابل قبولی نمی رسند.
خب همه این نک و ناله ها برمی گردد به قبل از خواندن کتاب "عاشقی به سبک ونگوگ" بعد از خواندن این کتاب بود که ایمان آوردم که قرار است اتفاق هایی خوبی بیفتند توی حوزه داستان نویسی سال های پیش رو. و آن قدر از خواندن این کتاب لذت بردم و شگفت زده شدم  که از اینجا و آنجا و با زحمت انداختن دوستان نازنینِ جان،کتاب های دیگر جناب محمد رضا شرفی خبوشان را خریدم. موهای تو خانه ماهی هاست را حتما حتما و تاکید می کنم حتما بخوانید جناب شرفی خبوشان چقدر قشنگ توی این کتاب توانسته حادثه ۱۵  خرداد را بدون شعار بدون ادا اطوار برای نوجوانان بیان کند و از همه هیجان انگیز تر اینکه این اتفاقات را چقدر شاعرانه به حوادث عاشورا مرتبط کرد و ایضا کتاب بالای سر آب ها، کتابی که با نگاهی جدید به دفاع مقدس پرداخته ).
شاید یکی از اتفاقات خوب سال ۹۵ شنیدن خبر چاپ کتاب جدید جناب شرفی خبوشان به اسم "بی کتابی " باشد. آنقدر ذوق زده شدم از شنیدن چاپ این کتاب که بدون معطلی کتاب را خرید اینترنتی کردم( ما چون در ده‌کوره ای به اسم شیراز زندگی می کنیم، و با آن پخش افتضاح شهرستان ادب بدون شک این کتاب مثلا ده سال بعد به شیراز می رسید، خب باید حق بدید که توی این چند روز باقی مانده به سال ریسک کنم و خرید اینترنتی کنم). و در نهایت اینکه این  کتاب و کتاب های قبل را بخوانید و به حرف های من ایمان بیاورید.

پ ن:  کتاب "بی کتابی" را از سایت نبض هنر خریدم، اول اینکه این سایت کتاب ها را تا پایان سال به صورت کاملا رایگان برای شهرستان ها می فرستد. اتفاق جالبی که موقع خرید از این سایت برایم افتاد، برخورد خیلی خیلی خاص  خانمی بود که پیگیری کتاب های ارسالی را انجام می داد، تصور کنید یکی بهتان زنگ بزند و با یک صدای مهربانی بگوید: الو سیده زهرا؟
واقعا از مدل برخوردش کلی کیف کردم، باشد که بقیه دوستان هم یاد بگیرند.

پ ن: عکس خریدهای من از سایت نبض هنر و قاعدتا عکس از پیج اینستای نبض هنر است. اون کتاب عاشقی به سبک ونگوگ رو برای تولد دوستم با کلی تاخیر خریدم، از اونجایی که سلیقه کتاب خوانیمان کلی فرق دارد بهش خبر دادم فلانی ببین من یه کتابی پیدا کردم، که مطمئنم هم تو دوسش خواهی داشت و هم من. خلاصه اینکه منتظر است که این کتاب رو ببینه و دوستی ها دوباره شکل بگیره بخاطر یه کتاب:D




  • گلی

نظرات (۱۲)

پست ذوق آور :)

پاسخ:
(:
  • بلاگر آرام
  • چه خوب که گفتین. حتما از این سایت خرید میکنم:)
    پاسخ:
    حتما اینکار رو کن 
    به اون خانم مهربونه هم سلام منو برسون(:
    مرسیییی بابت معععرفی کتاب
    معرفی سااایت
    عااالیع 
    پاسخ:
    فدات عزیزم(:
    اصلا درک نمی کنم این موضوعو که آدم داستان و رمان بخونه و خوشش بیاد. من به عمرم فقط سه تا رمان خوندم که به هیچ کدومشون هم هیچ حسی پیدا نکردم؛ یکی یه رمانی بود از یه نویسنده ی ایرانی که اگه اشتباه نکنم اسمش «راز» بود، موضوعش هم جنایی بود. یکی پاپیون بود؛ یکی هم آدم ها و خرچنگ ها اثر نمیدونم کی. هیچکدوم هم جالب نیومد به نظرم. اصلا ذات داستان انگار اینه که یه سری جمله های مثلا قشنگی رو به زور به خورد آدم بدن که ربط چندانی هم به موضوع داستان نداره و فقط نوشته رو طولانی میکنه.
    یه بار توی بیمارستان حوصلم سر رفته بود که یه غرفه زده بودن کتاب میفروختن، رفتم یکی برداشتم شانسی وسطشو باز کردم یه همچین چیزی نوشته بود: ... کنار همان پنجره ای که میزبان گلدان سبز نمیدونم چی چی بود و از شکاف شیشه ی شکسته اش نسیم زهر مار میومد و خاطرات من از اون شکاف فلان میشد و ...؛ گفتم بابا ما بریم تریاک بکشیم مغزمون کمتر آسیب میبینه تا اینکه اینو بخونیم:)
    البته من هیچ سواد ادبی ندارما، شخصا متنفرم:))
    پاسخ:
    ((:
    خب کتابای بدی خوندید آخه کی میره از میزای بیمارستان کتاب بخره، این کتابا معمولا کتابای ضعیفی هستند، من اینهمه کتاب خوب معرفی کردم اینجا شما رفتید از بیمارستان کتاب خریدید چرا واقعا؟ :| 
    شما یکی از کتابایی که من معرفی کردم بخونید ببنید خوشتون میاد؟ من مطمئنم که خوشتون میاد (:

    پ ن: هنوز جواب کامنت قبلی من رو ندادید توی چند پست قبلی ها
    منتظرم خلاصه(؛

    یه تشکر فقط . پذیرا باشید لطفاً 😊👍
    پاسخ:
    لطف دارید شما (:
    خرید اینترنتی اتفاقا خیلی خوبه. بخصوص برای ما شهرستانی ها. خیلی بی دردسره و نیاز به گشتن و سفر به اصفهان هم ندارم به شخصه.

    صحبت از کتاب شد، الان نشر چشمه هم کتاب هاش رو به مناسبت عید با 20 درصد تخفیف گذاشته برا فروش. هزینه پستی هم برای همه جای ایران فقط پنج تومنه. 

    پاسخ:
    آره واقعا این خرید اینترنتی ها کار رو راحت کردن(:
    همه انتشارات این تخفیفات رو برا گذاشتن خدا رو شکر (:
    نوشِ روحت و ممنون بابت معرفی کتابا :)
    پاسخ:
    خواهش می کنم وظیفه است(:
  • بهار نارنج
  • سلام همشهری :)
    من هم ممنون برای معرفی نبض هنر ... و کتابهای خوبی که ندیده و نخونده بودم. 
    پاسخ:
    سلام خانم روستا عزیز و دوست داشتنی(:
    وظیفه بود همشهری خوش قلم من(:

    فکر کنم باید سفارشش بدم... 
    پیدا نکردم چند جا رفتم...:(
    پاسخ:
    آره یه خورده پخش انتشارات بده شاید گیرت نیاد (:
    میدونم خیلی مزاحمته... 
    ولی به جز عاشقی به سبک ونگوگ ، به نظرت چه کتاب های دیگه ای رو از این سایت سفارش بدم ؟ :) 
    پاسخ:
    نگاه می کنم شب بهت میگم عزیزم(:
    یادم نمیاد تشکر کردم یا نه :)))
    دستت درد نکنه خیلی بابت معرفی کتاب ها ❤
    پاسخ:
    آره تشکر کردی خانم دکتر
    ولی بدون تشکر هم عزیزی:بوس 

    ممنون بابت معرفی :)

    دهه چهل و پنجاه واقعا دهه ی درخشانی بود. نه تنها تو ایران، بلکه همه جا.
    همدوره ی دهه ی شصت هفتاد غرب که کلا آثار ادبی و سینمایی و موسیقیایی محشری تو این دوره تولید شدن. البته غرب بیشتر از نظر سینمایی پیشرفت کرد تا دهه ی شصت و فرانسه تو موسیقی و کشورای لاتین و ایران و اینا تو ادبیات... 

    بعد از یه دوره ای ببعد انگار همه چیز فریز شد. همه جا :/ حالا شاید تک و توک توشون خوب باشه، اما بنظرم بخوایم کلی نگاه کنیم میانگین کیفیت کارا از دهه نود میلادی به بعد یهو فروریخت... شاید بخاطر پیشرفت تکنولوژی...
    پاسخ:
    خواهش می کنم(: