آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

مثلا شعر

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۷ ب.ظ

هی مَرد 

کلماتت را هی کن به سمت شعرهایم

که من

 همان دختر شعرهای بی قافیه ام

به هم بریز کلماتت را

معجزه ای کن

بلند شو

غزلی بخوان و آشوبم کن

دوباره سر به هوا کن

مرا

که سالهاست 

در غربی ترین نقطه قلبم

منتظر فرمان توام




  • گلی

نظرات (۵)

  • میرزا محمّد مُهاجِر
  • خوب! باید می رفتید در شرقی ترین نقطه می ایستادید دیگر!
    طلوع می کند آن آفتاب پنهانی ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
    پاسخ:
    مثلا بنویسم 
    در شرقی ترین نقطه جهان منتظر فرمان توام
    ؟؟
    اینم خوبه ها 
    ممنون از پیشنهادتون
    (:
    چگده گشنگه ❤❤❤❤
    پاسخ:
    😍😍
    سلام
    گفتی معرفی کنم، خب مثلا این یدونه از پستایی بود که باب دل من نیست:)
    من والا بیت اول (بیت میگن بهش تو این مدل شعرا؟:) ) رو نتونستم بخونم، بعد «...را را...» یجوری نمیشه؟ یا من اصلا دارم اشتباه میخونم از بیخ و بن؟
    خط ۸ و ۹ و ۱۰ رو هم من نتونستم روون بخونم، خط ۹ مغزو اذیت میکرد از نظر جور نشدن با قبلی و بعدی؛ شایدم تقصیر خط ۱۰ بوده. 
    «غربی ترین نقطه ی قلب» رو هم من سعی کردم ولی نتونستم متوجه بشم قراره چی رو برسونه. خواستم برم یه مطالعه یی راجع به غرب قلب بکنم بلکه کمک کنه به فهمش ولی  یهو حواسم جمع شد که قلب چپ و راست آره اما شرق و غرب چطور ممکنه! این شد که مطالعه هم نکردم دیگه:)
    * من سواد ادبی ندارم، اینا مسایل غیر کارشناسانه ی این حقیر بود، یوقت باعث دلخوری نشم:)
    نفهمیدم آخر، این شعرایی که با این سبک نوشته میشه اصلا خیلی عمیق و سخته درکش یا  سخت نیستو من ناخواسته شاید دارم سعی میکنم معانی سخت ازش بیرون بکشم؟:) اگه توضیح اولی صادقه که هیچ اما اگه دومی درست باشه باید بگم که سبک جالبی نیست.
    چقد طولانی شد.تولد شما مبارک راستی:)
    پاسخ:
    سلام (:
    بند می گن 
    بند اول " هی مرد" رو نتونستید بخونید؟ یعنی آهای مرد یجورایی ندا است داره صدای مردش می زنه مثلا((:

    معنی سخت و دشواری نداره قاعدتا، یعنی حداقل این مثلا شعر نداره
    کلا دلتون با شعر سپید نیست ها، شاید برای همین به دلتون نمیشینه (:
    ممنون البته قبلا تبریک گفته بودید 
    ولی بازم ممنون(:
    سلام
    نه والا «هی مرد» رو که دیگه میفهمم بخدا :))
    «کلماتت را هی کن به سمت شعر هایم» رو گفتم.
     بعد راجع به اون قلب هم یه مختصر توضیحی اگه بدین خیلی خوب میشه.
    مچکرم
    پاسخ:
    سلام(:
    فرض کنید کسی که این شعر رو نوشته، زیاد شاعر نیست ولی خب مثلا معشوقش اهل شعر و شاعری هست،  به معشوقش می گه کلماتت رو به سمت من بفرست که منم مثل تو شاعر شم، و شعرم از اون حالت بی قافیه ای و بی و سر و تهی در بیاد!

    و اما درباره بند آخر و قلب خب از اونجایی که قلب سمت چپ هست و بنظرم از لحاظ شرق و غرب می افته غرب دیگه، گفتم مثلا در کنج قلبم سالهاست منتظر توام که یه اشاره کنی و عاشقت شم و کیلیلی و اینها ((:


    درسته، متوجه مضمونش شدم ولی «کلماتت را (هی) کن» اون (هی) یعنی چی؟ یا اینکه «راهی کن» بوده و اشتباه تایپ شده؟
    خب اگه رو به جنوب وایسیم اونوقت قلب شرق میوفته، رو به شرق وایسیم جنوب میوفته و ... کلا نسبتش درست نیستا:)) مشکل نداشت همچین تشبیهی؟ (اینو تشبیه میگن؟)
    پاسخ:
    هی کردن رو نشنیدین؟
    یعنی بفرست یا به قول شما راهی کن
    جنوبی ها این اصطلاح رو زیاد به کار می برن،من شیراز رو هم جز جنوب حساب می کنم ها!
    تشبیه که نیست، خب من اینطوری که وایساده بودم  قلب  غرب می افتاد ((:
    البته بعد گامنت میرزا محمد مهاجر من اون بند رو این جوری تغییر دادم
    در شرقی ترین نقطه جهان منتظر فرمان توام !

    (: