آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

کاش پیدا می‌شد

جمعه, ۲۲ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۱۹ ب.ظ

بعضی وقت‌ها نفرت تمام وجودم رو می‌گیره. 

اونقدر که از همهٔ آدم‌ها بدم میاد، یا شایدم از همهٔ آدم‌ها می‌ترسم، یا اصلاً شاید به همهٔ آدم‌ها بی‌اعتماد می‌شم. 

یه‌وقتایی این نفرت، یا ترس، یا بی‌اعتمادی مثل خوره می‌افته به جونم. تمام وجودم رو چنگ می‌زنه، کلافم می‌کنه.

انگار یه‌چیزی رو گم کردم، مدام دنبالش می‌گردم. یه‌وقتایی دلم می‌خواد از کسی بپرسم «اعتماد» منو ندیدی؟ 

پیداش که نکردم، دلم گریه می‌خواد. 

دلم می‌خواد گریه کنم، تا شاید همهٔ اون حس‌های بد، با اشک‌هام چکه کنه و بیفته و از وجودم بیرون بره. 


کاش فردا که خورشید طلوع کرد، «اعتماد»م پیدا شده باشه. 


  • گلی

نظرات (۴)

سلام 
من اما واقعا نفرتی ندارم ..بی تفاوت چرا ...شده ام 
اعتماد وقتی بره ..دیگه برنمیگرده ...
امیدوارم فردا صبح حالت خوب باشه رفیق
پاسخ:
سلام جان جانان (:
این از مهربونی توست آبان که توی دلت فقط مهر و محبت جا داره. آدم‌های شبیه تو خیلی کم هستند(:

ایشالا (:
  • آقاگل ‌‌
  • یکی می‌گفت گول ظاهرم رو ندیدی؟ یکی گول ظاهرم رو خورد الان دیگه گول ظاهر ندارم. حالا اعتمادم ممکنه یکی خورده باشدش. 
    پاسخ:
    یکی گول ظاهرم رو خورد ((:

    خیلی قشنگ بود این 
  • رضا پیران
  • سلام. من هم چنان اصرار دارم روی ماضی نقلی کار کنید :)
    انگار یه چیزی رو گم کردم، مدام دنبالش می گردم.
    انگار یه چیزی رو گم کرده م، مدام دنبالش می گردم.
    انگار یک چیزی را گم کرده ام، مدام دنبالش می گردم.
    پاسخ:
    سلام (:

    نظرتون چیه یه کلاس خصوصی برام بذارید؟

    البته اگه با ماضی ساده، مهربون‌تر باشید، همهٔ مشکلات حل می‌شه ((:
  • درخت بلوط
  • من اینجور وقتا میشینم ادم های مورد علاقه ام رو میشمارم. اگر از انگشتای دست بیشتر شدن میفهمم زندگی هنوز یه خرده از خوشگلیاشو داره.. فقط باید بگردم پیداش کنم.
    پاسخ:
    آره  اینم ایدۀ قشنگیه (: