آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

کآشوب

دوشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۱۶ ب.ظ

به‌نظرم قانون اول نویسندهٔ محشر و درجه‌۱شدن هم «داشتن تجربه‌های زیستی» است.

هرچقدر تجربه‌ها و خاطره‌های ناب داشته باشیم، نویسندهٔ بهتری می‌شیم. 

مثلاً همین یاسر مالی و محمدحسین محمدی که روایت‌هاشون توی کتاب کآشوب درجه یک شده بیشتر برای تجربه‌های درجه‌۱شون است.


پ ن: کتاب کآشوب رو اگر نخوندید، بخونید اونم قبل محرمی. 

   


  • گلی

نظرات (۱۴)

چرا قبل محرم؟
پاسخ:
چون توی کتاب هرکسی روایت خودش رو از روزهای محرم می‌گه.
به‌نظرم اگر روزی یه روایت رو بخونیم دلمون وصل میشه به کربلا و صاحبش(:
ولی ممکنه خاطره های جذاب داشته باشیم قلم خوبی برای نوشتن شون نداشته باشیم. این هنر نویسندگیه که خاطره ها رو جون دار میکنه گلی جان
پاسخ:
تو با نوشتن و نوشتن و نوشتن می‌تونی قلم خوبی پیدا کنی؛ وای اگر تجربهٔ زیست نداشته باشی نمی‌تونی چیزدرخوری بنویسی.

فرض کن تو قلم معرکه‌ای داری؛ ولی خاطره‌ای برای نوشتن نداشته باشی آیا می‌تونی بنویسی؟ اگرم بنویسی چون همه‌چیزش تصنعیه به دل مخاطبت نمی‌شینه (:
  • آسـوکـآ آآ
  • ذقیقا همینطوره...
    حتما می خونمش
    پاسخ:
    (:

    امیدوارم دوسش داشته باشی (:
    با مرور زندگی نامه ی نویسندگان بزرگ امثال کارور همینگوی سلینجر و خصوصا کالیما به همین نتیجه ای که فرمودین می رسیم.. 
    سخت بهشون گذشته اما خودشون هم تاکید کردن که بدون این اتفاقات این قلم رو نداشتند 
    پاسخ:
    دقیقاً. 
    چه جالب :)
    مرسی :*
    پاسخ:
    فدای تو (:
    خیلی کتاب خوبیه. حس خیلی خوبی داشت برام. :)
    پاسخ:
    خیلی خوبه. مخصوصاً روایت محمدحسین محمدی.
    آدمی پیدا میشه که تجربه ی زندگی نداشته باشه؟ بی هیچ خاطره ای؟ گذشته ای؟
    سهم تخیل رو هم در نظر بگیریم
    پاسخ:
    تجربه داریم تا تجربه نسرین جان.

    اسم چندتا نویسندهٔ موفق رو بگو که از تخیلشون برای نوشتن استفاده کرده باشند و نوشته‌هاشون خوب باشه. 
    به‌جز نویسنده‌هایی که فانتزی و علمی تخیلی می‌نویسند.

    به‌نظرت قویی‌ترین نویسندهٔ ایرانی کیه؟
  • آقای رایمون
  • درد رو وقتی لمس کنی، بهتر میگی. بهتر میشنون
    پاسخ:
    نه فقط درد، هرچیزی رو برای اینکه خوب بنویسی باید لمسش کنی.
    قوی ترین از نظر سابقه و تجربه و بیان به نظرم دولت آبادی
    من منکر تجربه نیستم عزیزم یعنی توی این بخش کامل اهم نظرم باهات
    فقط میگم تجربه در کنار قدرت بیان و تحلیل قوی :)
    پاسخ:
    (:
    باهات موافقم.کاش تجربه های منم زیاد بشن تا بتونم نویسنده خوبی بشم.
    فعلا که تجربه هام در حد کتاب های درسی هست و یه انشا واسه کلاس فارسی درباره یکی از کتابا نوشتم.حالاحالاها وقت دارم.
    پاسخ:
    ان‌شالله ان‌شالله.

    به‌نظرم یه وبلاگ بساز و شروع‌کن به‌نوشتن. وبلاگ‌نویسی می‌تونه خیلی کمکت کنه توی نوشتن.
    خیلی دلم میخواد وبلاگ داشته باشم و وبلاگ نویسی را امتحان کنم ولی چه کنم که نمیشه.چون چیز خیلی زیادی درباره وبلاگ نویسی نمیدونم و ایمیل هم ندارم تا بتونم وبلاگ بسازم.به دستور مامانم زیاد نمیتونم از اینترنت استفاده کنم فقط روزی یک ساعت.
    تازه حرفی زیاد و خاصی واسه گفتن ندارم.امسالم میرم کلاس نهم و برای قبول شدن تو رشته مورد علاقه باید بکوب درس بخونم.
    چرا انقدر محدودیت دارم من؟گریم گرفت😢

    اینقدر محدودیت دارم من چرا؟گریم گرفت😫
    پاسخ:
    چقدرخوشحالم که یه نوجوان اینجا رو می‌خونه (:
    چطوری شد که وب من رو می‌خونی شادناز؟

    ببین وبلاگ‌نویسی خیلی می‌تونه کمکت کنه برای بیان احساساتت؛ فقط باید زمانت رو مدیریت کنی.
    وب نوشتن شبیه داشتن یه دفتر خاطرات هست. 
    من اگر جای تو بودم روزهای نوجوانیم رو ثبت می‌کردم. کار سختی نیست وبلاگ‌ساختن اگه دلت بخواد من یه آموزش برای ساختن وب و ایمیل می‌ذارم اینجا که یاد بگیری(:

    راستی قراره چه رشته‌ای بخونی؟
    راستش من به خاطر تحقیق درباره یه افسانه مکزیکی با وبلاگی که نویسندش
    faella هست آشنا شدم.بعد از قسمت پیوندها وارد وبلاگ شما شدم و بعضی از مطالبش رو خوندم و وقتی فهمیدم نویسنده هستین ،آدرس وبلاگت رو حفظ کردم تا بازم بتونم بیام،ولی تا حالا کامنت نذاشته بودم.
    اگه بشه میخوام انسانی بخونم تا بعدش روانشناش بشم.
    یه وبلاگ پیدا کرده بودم یه شاخت وبلاگ در سایت بلاگفا رو یاد میداد.از اونجا تا حدودی بلدم.ولی چون ایمیل ندارم نتونسنم بلاگ بسازم.من با اینترنت موبایل وبلاگ شما رو میخونم و نمی تونم با کامپیوتر وارد اینترنت بشم و نمیدونم که میشه با موبایل وبلاگ نوشت یا نه.فکر کنم بشه ولی متمئن نیستم لطفا جواب سوالمو بده.
    ولی قبلا هم گفتم من حرفی که قابل گفتن باشه ندارم.بیشتر وقت آزادم با رمان خوندن میگذره و بیشتر افکارم در مورد رمان ها، روانشناسی و نویسندگی هست.چیز جذابی برای بقیه نیست.
    ببخشید یه سوالم داشتم،شما از کجا فهمیدین من وبلاگ ندارم؟
    پاسخ:
    آره میشه عزیزم.
    من خودم اکثر اوقات با نت موبایل پست می‌ذارم و جواب کامنت میدم.

    خب دربارۀ همون کتاب‌هایی که می‌خونی پست بذار، برامون معرفیش کن و اینها. حتی می‌تونی از اتفاقات مدرسه برامون بگی و حتی دغدغه‌هات.

    اگر توی بیان وبلاگ بسازی و بعد برای من کامنت بذاری به‌طور اتومات وبت رو نشون میده؛ مثلاً توی همین کامنت‌دونی به کامنت آسوکا نگاه کن سمت چپ اسمش یه عکس کرۀ زمین است، این کره رو که روش بزنی میری به وب آسوکا؛ ولی چون تو وب نداری از این کره زمین‌ها کنار اسمت نیست و من اینطوری فهمیدم که شاید وب نداشته باشی.


    مشکل اینجاست که من کتاب نمی خونم.رمان هارو از اینترنت و بازار دانلود میکنم.
    راستش کتابایی که خوندم خیلی برام جذاب نبوده. از بین همشون فقط 
    کتاب رویای نیمه شب نوشته مظفر سالاری و مجموعه چهار جلدی
    قصه های امیرعلی نوشته امیرعلی نبویان رو دوست داشتم.
    یه جورایی کتاب خریدن واسم ترسناک شده. چون اگه موضوع و مدل نوشتش رو
    دوست نداشته باشم اصلا ادامه کتاب رو نمیخونم.الکی هم پول خرج کردم.
    ولی رمان اینترنتی رو میشه راحت حذف کرد و پولی هم بابتش ندادم.
    حتی کتاب دختر شینا که از تلوزیون تبلیغ شد و من فکر می کردم چه کتاب خوبیه
    اصلا موضوع جالبی نداشت.وقتی کتابی که تلوزیون تبلیغ میکنه اینطوری باشه وای به حال کتالای دیگه.البته امیدوارم از حرفم نرنجین.
    بابت جوابی که به سوالم دادین ممنونم.
    پاسخ:
    خواهش می‌کنم عزیزم(:

    سمت راست وبلاگم یه موضوع داره به‌اسم «مادام بوکتا» اونجا کتابایی که خوندم معرفی کردم. وقت کردی بخون شاید کتابی به دلت نشست و خواستی بخونی (:

    از آشنایی باهات خیلی خوشحال شدم شادناز عزیز (:
    ممنون.حتما میخونمش.
    پاسخ:
    فدات (: