پس از بیست سال
اگر دست من بود امسال تمام هیئتها رو از عزاداری منع میکردم. از اینکه مدام میان شأن امامحسین عزیز رو در حد لب تشنه و خنجر و سر بریده پایین بیارن متفرم. به جاش به همۀ عزادارها یه کتاب «پس از بیست سال» سلمان کدیور میدادم و میگفتم این کتاب رو بخونید همگی. بعد از خوندن کتاب میاومدیم هیئتها رو دوباره راه میانداختیم و بعد دربارۀ قیام امامحسین حرف میزدیم. مطمئنم بعد از خوندن کتاب پس از بیست سال تازه میفهمیم باید توی روضهها چیا رو گفت و چیا رو ازش رد بشیم. سالهاست که برای لب تشنه و مشک آب گریه میکنیم غافل از اینکه رسالت امام عزیز چیز دیگهای بود. رسالتی که اگر فراموشش نکرده بودیم حالا حال و روز کشور چیز دیگهای بود.
- ۹۸/۰۶/۱۹
درد همینه...که عاشورا را به نماز و تشنگی ربط دادیم ...
یادمان رفت که عدالت بود ...که حق بود ..
بعصی از ادم ها یک سال ظلم کردند ...بعد برای غریبی امام حسین گریه کردند ...
هر عیب که هست از مسلمانی ما است ...
امام حسین نمیبخشه ..خیلی از حرف ها را خیلی از کارها ....
دلم خواست بخونم این کتاب را ..
دلم می خواهد سفر سهادت بخونم و هنوز نشده