آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

آدم امنیت احساسی نداره خب.

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۵:۳۶ ب.ظ

+ وبلاگت رو می‌خونم ها؟

ـ واقعا!؟ چطوری پیداش کردی؟

_ توی گوگل جست‌وجو کردم دیگه.

+ :/

 

 

 

 

 

پ ن: این گفت وگو و گفت‌وگوهای شبیه این بیشتر از چند ماهه باعث استرس من شده. مجبور شدم توی تنظیمات بزنم د بابا اصلاً مطالب من رو نیار توی جست‌وجو شده‌ها. چه کاریه آخه.

 

 

پ ن۲: حالا نمی‌شد که آزمون استخدامی رو می‌انداختن یه ماه دیگه؟ خاک تو سرشون واقعاً: آیکون انرژی مثبت اندیشیش تموم شده بود دیگه!

 

  • گلی

نظرات (۵)

همین جنس استرس‌ها و البته دردسرها باعث شد سال پیش نزدیک یکی دو ماه هیچی توی وبلاگ ننویسم. بعد هم که دیگه تصمیم گرفتم چیز زیادی از جریان زندگی شخصی داخلش ننویسیم. :|

خلاصه که یه وبلاگ رو هم تهش نمی‌ذارن بمونه برامون. 

.

آقا همه چیز رو از دم زدن لغو کردنا. این آزمون استخدامی کماکان سر جاشه. صبح باید برید یا عصر؟ 

پاسخ:
کلاً یه حس ناامنی داره. مخصوصاً من که یه وقتایی خیلی احساسی می‌نویسم:/



صبح ساعت ۸:۳۰ :|

یه لحظه حس کردم شبیه کنکوره :))

مثلاً صبح ریاضی، عصر انسانی.

.

کاش جلسه خیلی طولانی نباشه فقط. من حوصلۀ زیاد نشستن ندارم. :|

نهایت هشت و نیم شروع بشه تا ده یا ده و نیم. پاشیم بریم بعدش.

پاسخ:
من کلاً حوصلۀ نشستن روی هیچ آزمونی رو ندارم. اینقدر بدم میاد از آزمون. اونم چهار گزینه‌ای :|

کاش معجزه می‌شد قبول می‌شدیم و یه عمر دست از سرمون بر می‌داشتند این آزمون‌ها. خدا کنم هنوز خدا یادش نرفته باشه معجزه‌کردن رو (:

مشکل اینه که فقط خدای ما نیست. خدای اون بقیه‌ای که میان آزمون بدن هم هست :)

 

پاسخ:
آره اینو یادم رفته بود ((:

خیلی خوب بود. وسط این همه استرس و حال بد کلی خندیدم ((: خدا دلتون رو شاد کنه (:

زنده باشید.

با آرزوی موفقیت بسیار. :)

پاسخ:
برای شما هم (:

امیدوارم فردا ازمون عالی بدی :)

پاسخ:
ممنون عزیزم.
ان‌شاءالله (: