آرزوهای نجیب

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

نیازمندی‌ها

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۵۰ ب.ظ

کاش یکی بود امشب تا خود صبح باهاش حرف می‌زدم. خستگی‌هام رو می‌ریختم روی شونه‌هاش. خورشید که بالا می‌اومد هردومون همه چی رو یادمون می‌رفت!

  • گلی

نظرات (۳)

  • ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۱۹
  • محبوبه شب

    • یکی از جنس خودمون گلی

    منم نیازمندم

    ولی میدونم حتا اگر یکی بیاد و بگه"در خدمتم. به خودم بگو" میبینم اصلا نمیتونم حرف بزنم باهاش

     

     

    خلاصه یک جفت گوش شنوا هست، در خدمتته تا صب :*
    پاسخ:
    می‌دونی چیه محبوبه

    ماها رو از حرف‌زدن ترسوندن. اونقدر می‌ترسیم که انگار قراره چی بشه اگر حرف بزنیم با یکی.


    ممنون رفی جان.
    ممنون که تو و آبان توی اون وضعیت پیام دادید. نمی‌دونید که چقدربرام ارزشمند بود: بوس به خودت و انگشت‌های هنرمندت
  • ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۲۱
  • محبوبه شب

    • راستی اولش یه برداشت دیگه داشتم از پستت

    #مرد_من 

    😉
    پاسخ:
    نه واقعاً توی اون وضعیت روحی فقط دلم حرف‌زدن خواست جنسی و نسبتش باهام اصلاً مهم نبود (:
  • ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۲۸
  • آبان ...

    • من هستم ...اما دور ...
    پاسخ:
    ممنون که هستی رفیق جان (:

    تو همیشه ثابت کردی توی روزهای سخت می‌شه توی بیان به یکی امید داشته باشم برای درددل: بوس بهت آبان قشنگم
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم