آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

یعنی اینقدر خفنیم؟

جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۴۸ ب.ظ

موضوعی که جدیداً کشفش کردم اینه که انگار خیلی‌هامون به این آدمی که الان هستیم راضی هستیم. و تقریباً هیچ‌کس برای رشد خودش هیچ کاری نمی‌کنه. حتی یک قدم کوچک هم برنمی‌داره. عجیب نیست؟ً!

  • گلی

نظرات (۱۰)

من از اونور بوم افتادم 

انقد از خودم توقع حرکت دارم که همش ناامید میشم و درجا میزنم

پاسخ:
نکنید با خودتون این کار رو.

اگر این یکی دو هفته رو جدا کنیم، موافقم با گفته‌تون. با اینکه یک وقت‌هایی عادت می‌کنیم به فضایی که هست و از هر تغییری می‌ترسیم. حتی از حرکت در جهت مثبت هم.

 

پاسخ:
خلاصه چیز عجیبیه به‌نظرم.
  • دُردانه ‌‌
  • خب شاید برداشتت اشتباهه و همه همچنان در تکاپو هستن ولی به خاطر کرونا تکاپوشون نمود بیرونی نداره

    پاسخ:
    من اصلاً این روزهایی کرونایی مدنظرم نیست کلی گفتم.
    به‌نظرت چند نفر اول هر سال برنامه‌ریزی می‌کنند و تا پایان سال برای رسیدن به اهدافشون مدام در تلاش و تکاپو هستند. اصلاً چند در صد از اهداف انسان‌ها برای رشد مکارم اخلاقی هست؟
    تا حالا شده یه اخلاق بدی داشته باشی و برای رفعش خیلی تلاش و مطالعه کنی؟!
  • قاسم صفایی نژاد
  • اصلا اینطور نیست.

    پاسخ:
    یه مثال نقض برام می‌زنید؟!
  • قاسم صفایی نژاد
  • خودم 

    پاسخ:
    نه منظور من مثال نقض بزرگ بود؛ وگرنه از ۸۰ میلیون نفر  ۴ میلیونش آدم‌های پرتلاشی هست (:
    شاید اصلاً منظورم رو بد رسوندم.

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • راستش من از این ادبیات خوشم نمیاد. خوی سرزنشگری داره که موجب رشد نمیشه ... ته اش هم نا امیدیه 

    ولی دیشب به این فکر میکردم که ما ساده ترین چیزها هم بهمون آموزش داده نشده بعد توقع کولاک از جامعه داریم. حتی توی مدرسه یه برنامه ریزی که ساده ترین کار هست به دانش آموز یاد داده نمیشه. حالا هدف گذاری و نحوه پایبند بودن به برنامه و ... بماند.

     

    پاسخ:
    خب آموزش ندیدیم؛ ولی آیا وقتی بالغ و عاقل شدیم خودمون رو آموزش دادیم. به‌نظرت چند تا از کشورهای خارجی توی مدارسشون نظم و برنامه‌ریزی رو آموزش می‌دن؟!
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • در کل اون دو خط اول نظرم واسم مهمتر بود.

    با این مدل گفتن و سرزنش کردن کسی به جایی نمیرسه، که احتمالا خودمم این ادبیات رو گرفتارش باشم.

    من از خارج و مدرسه هاش خبر ندارم. واسمم اهمیتی نداره.

    پاسخ:
    :|

    ببین عزیزم، من نمی‌دونم از این پست چه برداشتی کردی. من معمولاً پست‌هام مخاطبش خودم هستم و وقتی یه ایرادی رو توی خودم ببینیم بیانش می‌کنم.
    این پست رو هم وقتی نوشتم که دقت کردم و دیدم خواهر و برادرهام و دوست‌هام )دوست‌های دنیای واقعی( هچکدوممون برای بر طرف شدن ایرادهامون قدمی بر نمی‌داریم.
    بعد دقت کردم دیدم خیلی‌ها این شکلی هستند از آدم‌های دوروبر من.

    لحنم هم همیشه همین‌طوریه و قصدم شماتت کسی نیست. نمی‌دونم چرا این‌قدر این لحن برات مدل سرزنش بود. مثلاً اگر تو بودی این موضوع رو چطوری بیان می‌کردی؟!
  • زهرا طلائی
  • من خودم یه مدته این‌طوری شدم.مرحله اولش ناامیدی از وضعیت الانه و بعد لیست طولانی از حرکت‌هایی که باید بکنم و کمال‌طلبی افراطی و بی‌تحرکی و افسردگی و این چرخه دوباره تکرار میشه.
    پاسخ:
    سلام.

    یه کتاب بهتون معرفی می‌کنم حتماً بخونید. اونجا با ایرادهایی که توی کارتون ممکنه داشته باشید آشنا می‌شید. ان‌شاءالله با خوندن اون کتاب دریچه‌های جدیدی براتون باز می‌شه که این مشکلتون رو رفع می‌کنه. اسم اون کتاب هست «از شنبه». نویسنده پی‌دی‌اف کتابش رو به‌صورت کاملاً رایگان گذاشته توی نت برای دانلود.


    اگر کتاب رو خوندید و براتون مفید بود یا نبود. خوشحال می‌شم برام درباره‌ش بنویسید.
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • ولی من تا به حال مطلب این مدلی ازت نخوندم. :)) یعنی یادم نمیاد. :*

    بیشتر منظورم ادبیات شمای نوعی بود. میدونم قصد شما این نبود.

    من خودم زیاد این مدلی حرف میزنم یا مینویسم. اما استادمون بهمون میگفتن سرزنش فعل مذمومی نیست. یعنی اگر از درون بابت کوتاهی هات خودت رو سرزنش جزئی بکنی اشکالی نداره. ولی سرزنشگری خیلی مذمومه و موجب افسردگی میشه و نا امیدی. استادمون میگفتن بین مذهبی ها و آدمهای معتقد باب تر هست. از القائات شیطانه و طرف به خیال این که داره از نفسش حساب میکشه و خودش رو باز خواست میکنه، عزت نفسش رو سرکوب و له میکنه.

    پاسخ:
    (:
  • زهرا طلائی
  • ممنون از پیشنهادتون

    حتما می‌خونم و درباره‌اش می‌نویسم

    پاسخ:
    خواهش می‌کنم عزیزم. 🌷