آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

چرا آموزش توسعۀ فردی

دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۳۳ ب.ظ

قرار بود توی یه پست جداگونه بگم چرا اگر معلم ادبیات شدم؛ اول می‌رم سراغ کتاب‌های توسعۀ فردی و داستان و رمان توی اولویتم نیستند.

 

خب همه‌تون من رو می‌شناسید می‌دونید که چقدر رمان و داستان رو دوست دارم و خودمم یه وقتایی داستان می‌نویسم؛ پس نمی‌تونم بگم داستان و رمان بد هست. حرف من اینه داستان و رمان نباید توی اولویت‌های آموزشی من باشه.

 

بذارید یه مثال بزنم:

فرض کنید، شما فردا یه آزمون خیلی خیلی مهم دارید که آینده‌تون رو متحول می‌کنه و همزمان هم مثلاً  تیم ملی کشور توی جام جهانی بازی داره. شما می‌رید آزمون استخدامی یا می‌شینید فوتبال می‌بینید؟

 

هر دوتای اینکار برای شما مهم هست درسته؛ ولی اولویت زندگی‌تون اون مصاحبه هست. اگر مصاحبه رو بدید می‌تونید بازی رو بعداً ببینید و لذتش رو هم ببرید.

 

دقیقاً انتخاب بین کتاب‌های توسعۀ فردی و آموزشش و داستان و رمان همین اهمیت دادن اولویت‌هاست. رمان و داستان عالیه؛ ولی اولویت یه فرد نیست. اگر طرف یادبگیره توی زندگیش برنامه‌ریزی کنه می‌تونه داستان و رمان هم بخونه؛ ولی برعکسش درست در نمیاد.

 

 

و در آخر اینکه این‌قدری که کتاب‌های رشد فردی می‌تونه توی اجتماع کمک‌کنندۀ فرد باشه رمان و داستان نمی‌تونه.

 

این بود نظرات یک عدد نارنجی سراپاتقصیر از شیراز دلبر.

  • گلی

نظرات (۷)

سلام

من هیچ وقت حوصله ام نمیکشه این سبک کتاب ها بخونم 

رو مسخرگی پیشه کن و مطربی اموز 

صد سال اگر درس بخوانی همخ هیچ است .

فرزندم دور ازمون استخدامی را خط بکش . همان فوتبال ات را ببین 

اینجا هیچ چیز سر جایش نیست 

پاسخ:
سلام به روی ماهت.


منم تا پارسال انگار بهم فحش می‌دادن وقتی کسی این کتاب‌ها رو بهم معرفی می‌کرد و با خودم می‌گفتم چه دل خجسته‌ای؛ ولی الان می‌گم چه حیف کاش زودتر می‌خوندم این جور کتاب‌ها رو.

امیدوارم اون دو فردی که روی فلش قرمز کلیک کردن، دلیلش رو هم توی کامنت‌ها گفته باشن.

.

دارم فکر می‌کنم توی یک سیستم مریض چقدر می‌شه با رویکرد مثبت جلو رفت؟ میشه آیا؟ مثلاً همین ایده‌ای که دارید تا چه حد قابل اجراست؟ 

یادمه یکی از بلاگرها دغدغۀ محیط زیست داشت و توی مدرسه سعی کرده بود، این مسئله رو باز کنه و به کمک کلاسشون گام مثبتی برداره. بعد از مشکلاتی که براش پیش اومده بود هم نوشته بود. اینکه اولین مخالفت‌ها از جانب دوستاش بود. بعد رسیده بود به والدین. بعد معلمش و بعد هم مسئولان مدرسه. 

پاسخ:
سلام سلام.

من اول‌هاش هی دلم می‌خواست بدونم چرا آدم‌ها منفی می‌ذارن و کاش به جای فشار دادن لایک یا دیس‌لایک می‌اومدیم نظرهای مثبت و منفی‌مون رو می‌ذاشتیم اصلاً؛ ولی خب اینکار رو نمی‌کنند.



من توی کلاس‌های داستان‌نویسی‌م یکی از مامان‌ها اصرار داشت که کاش دربارۀ نظم و برنامه‌ریزی بیشتر با بچه‌ها حرف بزنم. به‌نظرم حداقل دربارۀ برنامه‌ریزی کسی بدش نمیاد.

سلام 

آفرین تصمیم خیلی خوبیه، کاش معلمای ادبیات ما هم از این فکرا برامون داشتن نه فقط فکر حفظ کردن تاریخ ادبیات

 

چرا نارنجی؟ 

پاسخ:
سلام سلام.

چرا دربارۀ این چیزا با معلم‌هاتون حرف نمی‌زنید. شاید اون‌ها هم دلشون می‌خواد؛ ولی فکر می‌کنند شما دوست ندارید!



دوستم صدام می‌زنه نارنجی. یه ماجرا داره پشت این اسم. خلاصۀ اون ماجرا برمی‌گرده به یه روانشناسی رنگ که می‌گه اگر کسی رو به رنگ نارنجی می‌بینید یعنی توی رفاقت براتون هیچی کم نمی‌ذاره (:

سلام

با اولویت بندی کاملا موافقم.

کاش یه تعداد از این کتابهای توسعه فردی رو هم معرفی می کردی. 

پاسخ:
سلام سلام.


ان‌شاءالله معرفی می‌کنم توی پست‌های بعدی.

توی کامنت‌های دو تا پست پایین‌تر یکی‌دوتاش رو معرفی کردم البته.
متشکرم. می بینمشون.
پاسخ:
(:
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • ای والله 

    چه معلم خوش فکری

    ان شاءالله که موفق و سربلند باشید سادات عزیزم.

    چی واجب تر از اینا

    پاسخ:
    ممنون عزیز دلم. حالا شما دعا کن من معلم بشم ^_^
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • ان شاءالله که امام زمان عج الله تعالی فرجه به نیت متعالیت نگاه کردند و حاجتت رو آماده گذاشتند به دستت برسونند.😎😇😌

    پاسخ:
    ان‌شااااااااااااااااااااااااااااااالله (:

    من فدای امام زمان بشم ^_^