عادتهای کوچک اما عمیق
دوازده بهمن ماه سال ۱۳۹۸ تصمیم گرفتم خوندن قرآن رو برای خودم بهصورت عادت در بیارم. اعتراف میکنم الان که سیویک سالم هست هیچوقت قرآن رو کامل نخوندم. من روی جز چهار همیشه طلسم شده بودم و دیگه ته ارادهام تا جز چهار بود. یه وقتایی به خودم میگفتم خب از آخر قرآن شروع کنم شاید طلسم شکست؛ ولی خب افاقه نکرد. دوازده بهمن تصمیم گرفتم اگر زمین و زمان بهم پیچید من باید روزی یه صفحه قرآن با معنی بخونم و شروع کردم بعد نماز ظهر خوندن.
خیلی خوب پیش رفتم تا رسیدم به حقوق زنان در قرآن و اینقدر برام جذاب بود که گفتم روزی یه صفحه کمه بذار روزی سه صفحه بخونم تا بفهم آخر قصه چی میشه و بعد روزی یه صفحه شد روزی سه صفحه. امروز به خودم اومدم دیدم جز هشت هستم و من با قدمهای کوچک یه صفحهای تونستم بالاخره این طلسم زشت و پلید رو بشکونم.
دقیقاً عادتهای کوچک همین خاصیت رو دارند. اینکه آرومآروم کارهای بزرگ توی زندگیمون رقم میخوره. کارهایی که روزی فکر میکردیم هیچوقت از پسش برنمیایم.
برای اینکه ده سال دیگهمون شبیه امروزمون نباشه ما به این عادتهای کوچک با نتیجههای عمیق و ژرف نیاز داریم.
- ۹۹/۰۲/۰۹
چه خوب واقعا :) تبریک میگم :)