مادرانه (:
- ۲ نظر
- ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۳
آقای غرضی را که یادتان هست ؟ همان پیرمرد دوست داشتنی که کاندیدای ریاست جمهوری دور قبل بود . ایشان یک حرف خیلی جالب زد در همان روزها که :
اصلاح طلب ها کشور داری بلد نیستند و اصولگراها درد مردم را نمی فهمند !
پ ن : امیدوارم منظورم را فهمیده باشید (:
وقتی در سفر کتابی با خودت همراه می بری ، یک چیز
عجیبی اتفاق می افتد ، کتاب شروع می کند به جمع آوری خاطراتت . بعدها کافی است که
تو آن کتاب را باز کنی تا دوباره به همان جایی برگردی که کتاب را اولین بار خوانده
ای . یعنی با خواندن اولین کلمات ، همه چیز را به یاد می آوری : عکس ها ، بوها ،
همان بستنی ای که موقع خواندن می خوردی . کتاب ها درست مثل نوارهای چسبناک مخصوص
گیر انداختن مگس هستند . خاطرات به هیچ چیزی مثل صفحات چاپی نمی چسبند ! ***
خاطراتت ، یادت ، خنده هایت چسبیده به تمام کتاب های روی میز و به تمام دیروزها و امروزها و یا شاید هم فرداها !
* بخشی از کتاب " سیاه قلب " رمان نوجوان - کورنلیا فونکه - نشر افق - کتایون سلطانی
من از تو بس که نوشتم تمام مردم شهر
بدون اینکه بدانند می شناسندت !
حسین زحمت کش
داشتم فکر می کردم ، دیگر سن خیلی از ماها از خیلی چیزها گذشته ، دیگر شخصیت خیلی از ما ها شکل گرفته و تقریبا هر چقدر توی گوشمان بخوانند که فلان کار درست است و فلان کار نیست ، گوش هیچکداممان بهشان بدهکار نیست . و برعکس شاید خیلی هم حالت تهاجمی پیدا کنیم درباره شان ! ولی اگر مسولین این مملکت دلشان برای مردم سرزمینشان می سوزد باید قید ما را بزنند و تمام تمرکزشان را بگذارند روی بچه های هشتادی و کوچکتر از آن ها ! پس بهتر است به جای دست و پازدن توی منجلابی که خیلی هایشان تویش دست و پا می زنند ، بشیند به بررسی کتاب ها و انیمیشن ها و چیزهایی که برای این نسل مهم است و دقیقا یک برنامه بلند مدت بچینند برای این نسل !
+ فیلمی که امروز دیدم short term 12 بود ، جالب بود . شاید یک فرصت درست و حسابی درباره ش نوشتم !
امروز می توانست یک شنبه بی نظیر باشد ، یک شنبه که عجیب توی ذهنم بماند ولی نشد ، این شنبه قرار بود برای من شود یک سکوی پرتاب ولی دقیقا برعکسش شد و آنقدر در این شنبه سرخورده شدم که همان اول صبحی گوشیم را خاموش کردم ، سر کار نرفتم و خزیدم زیر پتو ! تا یادم برود این شنبه مسخره را ! ساعت دوازده و نیم صبحانه خوردم و الان قرار است از آن هارد ۱۰۰ گیگی فیلمی که پنجشنبه به لطف یکی از دوستایم به دستم رسید ، بنشینم فیلم " قبل از غروب " را ببینم ! و هر لحظه هی قلبم مچاله می شود که چرا اینقدر همه چیز با من سر ناسازگاری دارد ؟
+ در ضمن بعد از چهار سال یا شاید سه سال ، یا حتی پنج سال (اصلا چه فرقی دارد که بعد از چند سال ، مهم این است که قرار بود یک پست اختصاص بدهم به این فیلم ولی این شنبه مسخره زد همه چیز را خراب کرد ) بالاخره فیلم "بوی خوش یک زن " را دیدم فیلم جالبی بود دوست داشتید ببینیدش !
چند شب پیش نشستم و انیمیشن 5 Centimeters Per Second را نگاه کردم ، به نظرم خیلی جالبناک آمد ، ارزش نگاه کردن را واقعا دارد ! اصلا کشورهای دیگر از لحاظ فرم و شخصیت انیماتوری در انیمیشن کجا رسیدند ما کجا ؟ به نظرم تصویر سازیش حرف ندارد !
فقط من نفهمیدم آخر انیمیشن چی شد ؟ دخترک و پسرک بهم رسیدند یا چی دقیقا ؟ هر کس فهمید به من هم بگوید تا ملتی را از نگرانی در بیاورند (:
می دانید چیست ؟ توی کشور خودمان به نظرم خیلی چیزها مهم نیست ، مثلا توی حوزه کتاب و کتاب خوانی مهم نفس کتاب خوانی نیست ، این روزها ما کتاب می خوانیم که از کتاب هایمان توی کافه های که می رویم عکس بگیریم بعد مثلا شب ها برای خالی نبودن عریضه ، عکس ها را توی صفحه اینستاگراممان بگذاریم ! کتاب می خوانیم تا بهانه ی برای ست کردن لباس هایمان یا وسیله ی توی خانه با کتاب هایمان داشته باشیم همین ! راستش را بخواهید این روزها حالم از کتاب و کتاب خواندن بهم می خورد از بس هر روز توی اینستا کلی عکس مربوط به کتاب می بینم ! از کافه رفتن همین طور ، از ادای فیلم باز در آوردن همین طور از ادای هنرمند بودن ، از ادای خیلی شاد بودن !
می شود دوستان از هممه تان خواهش کنم که کمی مثل قبل باشید ، همان مدلی ساده و بی اطوار ! برای من مهم نیست که رنگ روسریتان چه رنگی است ، یا کجا کافه می روید من دلم برای همان قیافه های بدون آرایش و بدون لباس های ست و رنگی رنگیتان تنگ شده همین !
پ ن : داشتم برای یکی از دوستانم می گفتم تنها خوبی کتاب پنجشنبه فیروزه یی این است که دخترهایی مذهبی که خیلی دوست دارند ، خودشان را به معرض دید عموم بگذارند ولی رویشان نمی شو د، می توانند کتاب را با روسری و انگشترهایشان ست کنند و عکس بگذارند اینستا ، اصلا یکی از دلایل موفقیت فروش این کتاب که با کلی ارفاق می توانیم در رده های هزارم کتابهای عامه پسند حسابش کنیم ، همین می تواند باشد !