آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

۱۶ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

با هم ببینیم

شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۶، ۰۶:۳۰ ب.ظ

توی چند وقت گذشته، تعدادی فیلم دیدم که دیدنشون خالی از لطف نیست.



:::یک

پسرکی با پیژامۀ راه‌راه

این فیلم دربارۀ جنگ جهانی دوم است و از زاویۀ بچه‌هایی که در جنگ حضور دارند به جنگ نگاه می‌کنه. خیلی زیاد دوسش داشتم و بهتون پیشنهاد می‌دم حتماً ببینیدش.





::: دو
دختر دانمارکی

وقتی فیلم تموم شد یه چیز عجیب ذهن منو به خودش درگیر کرد، اگر من توی اون زمان بودم و با همچین افرادی برخورد داشتم چه عکس‌العملی از خودم نشون می‌دادم. آیا همچین افرادی رو طرد می‌کردم یا حمایتشون؟




::: سه
چهار ماه و سه هفته و دو روز

بعد از دیدن فیلم یه جمله اومد توی ذهنم: بعضی غم‌ها جهانی‌اند؛ مثلاً غم "زن" بودن.

  • گلی

انارماهی

جمعه, ۲۹ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۴۱ ب.ظ

من مطمئنم اگر ما ایرانی‌ها یک روز از کمبود آب نمیریم حتماً یک روز زیر خروارخروار زباله و پلاستیک میمیریم.

یک لحظه با خودتون خلوت کنید و ببیند در طول روز چقدر زباله تولید می‌کنید. آیا دولتمردان ما برای این استفادۀ دوباره یا از بین بردن زباله‌ها ایده‌ای دارند؟

نه فرزندانم؛ چون دولتمردان ما تا اطلاع‌ثانوی درگیر گروکشی‌های سیاسی هستند وکمبود آب و زباله و هوای پاک در اولویت یکی مونده به آخر ذهنیشون هم نیست. خب تا زمانیکه این عزیزان از خواب غفلت بیدار شند بهتره که مردم خودشون فکر چاره باشند.

از این به بعد سعی کنیم پلاستیک و مشماهای کمتری از در مغازه‌ها بگیریم، میریم خرید هرچندتا از وسیله‌هامون رو توی  یک مشما بذاریم حداقل یا اصلاً یکسری ساک‌های پارچه‌ای همراه خودمون موقع خرید داشته باشیم و از اون‌ها برای خریدهامون استفاده کنیم.

چندوقت پیش یه خرید اینترنتی داشتم از همین همسفرهای پارچه‌ای و شیک. اگر خیلی هنرمندید که خودتون درست کنید ولی اگر مثل من از هنر بویی نبردید از این ساک‌ها بخرید. که با یه تیر دو نشون زدید هم به محیط زیستتون رحم کردید و هم از تولیدکننده‌های ملی حمایت کردید.


پ ن: من این ساک‌ها رو از کانال انارماهی خریدم. دوست داشتید کانالش رو ببیند (اینجا کلیک کنید)



  • گلی

برای دوستداران زبان فارسی

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۰۹ ب.ظ

یکی از نکته‌هایی که موقع نوشتن باید دقت کنیم، رعایت نیم‌فاصله‌ها و فاصله‌ها بین کلمات است. خب این نیم‌فاصله‌ها رو نباید دیمی استفاده کرد. دوتا منبع و مرجع وجود داره که موقع استفاده از نیم‌فاصله‌ها باید بهش مراجعه کرد و اگر مورد تأیید بود باید نیم‌فاصله یا فاصلۀ کامل زد؛ یعنی مثلاً شما می‌خواید بنویسید "رفع و رجوع" شما الان شک می‌کنید که بین "رفع" "و" "رجوع" فاصلۀ کامل بذارید یا نیم‌فاصله یعنی: "رفع‌و‌رجوع" یا "رفع و رجوع ". یا مثلاً کلمۀ "هر چیز" درسته یا "هرچیز"؟

اگر بعد از مراجعه به این دو منبع کلمه رو یافتید و شکل صحیحش رو نوشته بود که هیچ؛ اما اگر توی این دو منیع نبود یعنی فاصلۀ کامل باید بذارید.


یک: فرهنگ املایی خط فارسی  اینجا شما باید پی‌دی‌اف رو دانلود کنید و بعد اونجا دنبال کلمۀ موردنظر باشید.

دو: فرهنگ املایی ویراستاران


پ ن: این پست رو هم بخونید (کلیک)

  • گلی

آروغ زدن در تلگرام آزاد شد

يكشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۰۵ ب.ظ

مهرواه شریفی‌نیا به نقل از حمید رسایی تو کانالش پست زده: 


‎روزی پادشاهی خزانه را خالی دید، پس به وزیر خود دستور داد طرحی برای بودجه سال بعد ارائه کند. وزیر پس از مشورت با اصحاب اقتصاد، برای جبران کسری بودجه طرحی ارائه کرد که شامل سه بند بود:


‎مالیات دو برابر شود.

‎نیمی از گاو و گوسفندها به نفع دولت مصادره شود.

‎کسی حق ندارد آروغ بزند!


‎پادشاه طرح را که دید، با پوزخندی به وزیر گفت: بند اول و دوم قبول، اما سومی یعنی چی؟ چرا مردم نباید آروغ بزنند؟ وزیر گفت: قسمت سوم ضمانت اجرای دو قسمت قبل است. او ادامه داد: بند سومی برای تخلیه انرژی اعتراضی مردم است و ما با استفاده از جارچی‌ها آروغ نزدن را به مهمترین مسئله مردم تبدیل می کنیم. مردم هم به جای پرداختن به بندهای اول و دوم، به قسمت سوم خواهند پرداخت.


‎در نهایت، پس از بالا گرفتن اعتراضات، به نشانه احترام به خواست مردم، با دستور ملوکانه شما بند سوم را لغو می کنیم و مردم هم خوشحال به خانه می روند و درد اجرای دو بند قبلی را تحمل می کنند.

.............................................


حالا شما پیدا کنید پرتقال فروش را

😑

  • گلی

راست گفتم ها

شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۰۷ ب.ظ

اصلا بنظرم زندگی آدم‌ها همیشه همین پروسه را دارد اینکه یک روزی، یک چیزی برایت آنقدر بزرگ است که حتی گاهی کابوست می‌شود ولی به مرور همه چیز عادی می‌شود و  به همه آن چیزها عادت می‌کنی.

اگر من جای شهردار بودم هر وقت یک اتفاق عجیب و غریب توی شهر می‌افتاد و ممکن بود تحملش برای مردم سخت باشد، می‌آمدم روی یک بنر بزرگ و با یک خط درشت که توی چشم همه هم باشد، این جمله از کتاب رقص روی لبه را می‌نوشتم: باید این روزهای بد را تحمل کنیم. فقط صبر و بعد همه چیز رو به راه خواهد شد. یکی از چیزهای قشنگی که از کتاب"رقص روی لبه" یاد گرفتم همین جمله بالاست. که اگر واقعا توی زندگیم به کار ببرم مطمئنم دنیای جای قشنگی می‌شود، برای تا ابد زندگی کردن و لذت بردن از همه چیزش.


وُریا | سیده‌زهرا محمدی | نشر آرما

  • گلی

کاش پیدا می‌شد

جمعه, ۲۲ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۱۹ ب.ظ

بعضی وقت‌ها نفرت تمام وجودم رو می‌گیره. 

اونقدر که از همهٔ آدم‌ها بدم میاد، یا شایدم از همهٔ آدم‌ها می‌ترسم، یا اصلاً شاید به همهٔ آدم‌ها بی‌اعتماد می‌شم. 

یه‌وقتایی این نفرت، یا ترس، یا بی‌اعتمادی مثل خوره می‌افته به جونم. تمام وجودم رو چنگ می‌زنه، کلافم می‌کنه.

انگار یه‌چیزی رو گم کردم، مدام دنبالش می‌گردم. یه‌وقتایی دلم می‌خواد از کسی بپرسم «اعتماد» منو ندیدی؟ 

پیداش که نکردم، دلم گریه می‌خواد. 

دلم می‌خواد گریه کنم، تا شاید همهٔ اون حس‌های بد، با اشک‌هام چکه کنه و بیفته و از وجودم بیرون بره. 


کاش فردا که خورشید طلوع کرد، «اعتماد»م پیدا شده باشه. 


  • گلی

این فقط یه هشداره

چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۶، ۰۴:۵۵ ب.ظ

از وقتی دوره‌های ویراستاری رو گذروندم به‌شکل عجیب‌غریبی روی کلمه‌ها حساس شدم و وقتی متنی رو می‌خونم تمام حواسم به شکل صحیح کلمه‌ها تمرکز داره.

جالبه بدونید توی این دو سه ماهی که می‌گذره فهمیدم چقدر ما املاهامون ضعیفه. یعنی فکر کن آدم باسواد و بی‌سواد هم نداره، همه در دم غلط می‌نویسند.

بعد جالب اینجاست به بعضی‌ها هم که می‌گی بابا این مدل نوشتن غلطه، با آرامش کامل در حالیکه داره پست جدید توی کانال یا وبش می‌ذاره، می‌گه: ببین الان همه دارند این مدلی می‌نویسند.

یک‌جوری هم می‌گه همه دارند این مدلی می‌نویسند، انگار مثلاً اگه یه‌روزی همه خودشون رو بندازند توی چاه باید اینم بندازه.


ببیند اگه قرار باشه، هرکسی غلط بنویسه، دیر یا زود ما شکل صحیح کلمه‌ها از یادمون می‌ره. وقتی شکل صحیح کلمه‌ها هم یادمون بره بعد از چند سال دیگه ما نمی‌تونیم متن‌های رو که به شکل صحیحی نوشته شدند، بخونیم. مثلاَ الان توی فضای مجازی "اصلاً "  رو به‌‌شکل "عصن" می‌نویسند باور کنید اینقدر چشممون عادت می‌کنه به شکل غلط نوشتن، که یه روز می‌رسه که فکر می‌کنیم این دوتا کلمه، دو کلمۀ کاملاً متفاوت از هم هستند و از بس دیگه "اصلاً " رو ندیدیم فکر می‌کنیم یه کلمۀ فضایی است.

چند وقت پیش یکی از بچه‌ها یه متنی توی گروه گذاشت و گفت غلط‌هاش رو پیدا کنید، من هرچی می‌گشتم فقط یه غلط می‌دیدم، اینم اصرار داشت که نه دوتا غلط وجود داره نه یکی.

بعد از کلی ساعت که وقت گذاشتم تازه فهمیدم یکی از کلمه‌ها ه‌ - کسره رو رعایت نکرده و من اینو چون از بس اشتباه دیدم، مغزم دیگه به‌عنوان یه کلمۀ درست توی ذهنم ثبتش کرده.

خلاصه اینکه رفقا توی نوشتنتون دقت کنید، پس فردا یه‌کارۀ این مملکت می‌شید بعد برحسب عادت یه‌ چیزهایی رو اشتباه می‌نویسید، ملت غیور و همیشه در صحنۀ ایران رو که می‌شناسید، یه‌جوری دستتون می اندازند که انگار خودشون پدر علم املای فارسی هستند.

همین طور به این فکر کنید که هرچقدر این غلط‌ها زیاد بشه، نسل‌های آینده ارتباطشون رو با گذشتۀ خودشون از دست می‌دن چون دیگه نمی‌تونند کتاب بخونند.


خب حالا به چند تا غلط دونه درشت در فضای مجازی دقت کنید:


عکس شمارۀ یک:

ایشون اصلاً دستورخط جدیدی رو به دنیای زبان فارسی ارائه کردند که واقعاً زبان قاصره از گفتنش. برای اینکه اشک شوق بریزید و گریبان چاک کنید و سربه کوه و بیابون بذارید باید بهتون بگم ایشون نویسنده هستند:|



عکس شمارۀ دو :

لبخند تلخ می‌زنم و رد می‌شم فقط.




عکس شمارۀ سه:

ایشون در دستورخط از پیروان شمارۀ یک هستند.




عکس شمارۀ چهار:

باور کنید نزدیک بود سرچ کنم ببینم همچین نشری هست یا نه؟



  • گلی

فقط خودم و خودت

سه شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۰ ب.ظ

یه‌وقتایی دلم بدجوری برای خدا می‌سوزه. بعضی از آیه‌های قرآنی که خدا آدم‌ها رو خطاب قرار داده خیلی غم داره. مثلاً همین آیۀ ۱۲ سورۀ یونس اونقدر غم توش موج می‌زنه، که دلم می‌خواد برم دست بذارم روی شونۀ خدا و بهش بگم: بی‌خیال رفیق. اصلاً این آدم‌های زمینی رو ول کن، بیا دوتایی بریم توی یه جزیرۀ دورافتاده تو بشو خدای من و منم بشم تنها بنده‌ات. هرچی هم بگی بدون سؤال‌وجواب گوش می‌دم، به‌شرط اینکه فقط دوتایی‌مون باشیم. فقط خودم و خودت.



🌱

انسان وقتی دچار گرفتاری بشود، در همه‌حال ما را صدا می‌زند: به‌پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده؛ ولی همین‌که گرفتاری‌اش را برطرف کنیم، می‌رود و پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند: انگار‌نه‌انگار ما را برای رنجی که دچارش شده بود، صدا زده بود! 



سورهٔ مبارکهٔ «یونس» آیهٔ ۱۲

ترجمهٔ: علی ملکی


  • گلی

دوست داشتن

دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۵۲ ق.ظ

هر آدمی دوست‌داشتنش رو یک‌جور نشون می‌ده.

یادم میاد بعد اینکه صفحه‌کلید گوشیم رو فارسی کردم، یه روز با حوصله نشستم لیست مخاطب‌هام رو بالا و پایین کردم و آدم‌هایی که توی زندگیم مهم بودند و اتفاقاً اسمشون «ی» داشت رو پیدا کردم و همهٔ «ی»های عربی توی اسم‌هاشون رو به «ی» فارسی تغییر دادم. 

شاید به‌نظرتون مسخره بیاد ولی دلم می‌خواست آدم‌هایی رو که رو دوست دارم، اسمشون قشنگ و درست و از همه مهم‌تر به شکل فارسی توی گوشیم ثبت شده باشه. 

همین روزاست که اسم همه فارسی توی گوشیم ثبت بشه ولی بعضی آدم‌ها همیشه توی زندگیم اولویت داشتن، حتی در حد یک «ی» فارسی. 

 

 

 

  • گلی

راهنمای مردن با گیاهان دارویی

چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ

تنهایی چیز پری است و همزمان خالی. سرخ نیست چون شور نیست. گاهی ارغوانی است یا آبی با طیف‌های گوناگون، از آبی دامن قدیمی مادر در خوی گرفته تا آبی آسمان. آدم را می‌گیرد و ناگهان پرش می‌کند. می‌ریزد پشت پلک‌ها، زیر گلو، روی شانه‌ها. پاها شروع می‌کنند به سنگین شدن و موجب می‌شود آدم به عمق برود. آن‌قدر سنگین می‌شود که نمی‌تواند از فرو رفتن سرباز بزند. در همین تنهایی است که من شروع می‌کنم به دیدن، دیدن چیزهایی که آدم معمولی به چشم‌شان نمی‌آید. آن‌ها به قدری به دیدن چیزها با دو چشم عادت کرده‌اند که توانایی حقیقی دیدن را از دست داده‌اند. در کتابی شنیده‌ام حس دیدن مانند حس جهت‌یابی به مرور زمان در نوع آدمیزاد از بین رفته است. قدیم‌ها که نه نقشه‌ای در کار بود و نه جاده و خیابانی، آدم‌ها مانند پرندگان چشم‌های‌شان را می‌بستند و مسیرشان را حدس می‌زدند؛ اما حالا ناچارند نام خیابان‌ها و کوچه‌ها را حفظ کنند و مدام توی نقشه‌ها بگردند تا خودشان را پیدا کنند. دیدن هم همین‌طور است، اگر از آن استفاده نکنی ذره‌ذره از دستش می‌دهی.




راهنمای مردن با گیاهان دارویی | عطیه عطارزاده | نشرچشمه

  • گلی