آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

پله‌پله تا ملاقات شغل دلخواه.

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۸، ۰۵:۴۶ ب.ظ

:::یک

اگر یادتون باشه چند وقت پیش یه پست گذاشتم دربارۀ اینکه شما اگر فلان مبلغ رو داشته باشید باهاش چه کسب و کاری راه می‌اندازید.

خب هرکس کسب‌وکار مدنظرش رو گفت.

من اون مدت خیلی درگیر این موضوع بودم و خیلی دقیق شده بودم روی بعضی از شغل‌ها. شغل‌هایی که شاید اصلاً به علایق من نمی‌خورد.

بعد از کلی فکرکردن می‌خوام الان توی این پست نکته‌ها و تجربه‌هایی که بهش رسیدم رو باهاتون سهیم شم.


:::دو

ببیند بچه‌ها اولین نکته‌ای که رو باید بهش خیلی دقت کنید اینه که توی چه زمینه‌ای علاقه دارید. شاید این موضوع دم‌دستی باشه؛ ولی خب مهم‌ترین غولِ پیدا‌کردن شغل همین شناخت علایقتون هست. پس همین الان بشینید و یه فهرست از کارهای محبوبتون آماده کنید.

به هیچ وجه وارد شغلی نشید که بهش علاقه‌ای ندارید؛ چون خیلی زود ازش دلزده می‌شید. وارد کسب‌وکاری بشید که بهتون امید و شوق به زندگی بده.

:::سه

غول دوم اینه که توی زمینه‌هایی که علاقه دارید مهارت کسب کنید. مثلاً شما به نوشتن علاقه دارید؛ پس بسم‌الله از همین الان شروع به نوشتن کنید. توی یه مصاحبه از سارا کروسان می‌پرسند که توصیه‌ات برای اونایی که می‌خوان نویسنده بشن چیه در جواب می‌گه: «بنویس. به‌نظر ساده می‌آید؛ اما تنها راه شروع است. اگر بخواهی بازیکن تنیس شوی باید راکت دست بگیری و یاد بگیری. پس یک خودکار بردار و شروع کن. بهترین راه برای یادگیری راه و رسم کار، خواندن و خواندن است. هر چه بیشتر خواندن. همه جور چیزی بخوان و نترس که سبک نویسنده‌ای را کپی کنی تا وقتی که بتوانی سبک خودت را پیدا کنی.»

این جملۀ سارا کروسان رو توی هر رشته‌ای که هستید می‌تونید پیاده کنید و شروع کنید. شما فقط باید راکت کسب‌وکارتون رو پیدا کنید و دستتون بگیرید و شروع کنید.


:::چهار

سومین غول، فراهم‌آوردن یه بستر مناسب برای شغلتون هست؛ فضای مجازی می‌تونه توی پیداکردن این بستر خیلی کمکتون کنه.

شاید با خودتون بگید که فضای مجازی چطوری می‌تونه کمک‌کننده باشه. شما باید توی فضای مجازی شروع به تولیدمحتوا کنید. باید اونقدر تولیدمحتوا کنید که شما رو با اون مهارتتون بشناسند. مثلاً شما علاقتون به خیاطی هست. از تجربه‌هاتون دربارۀ خیاطی بگید. از کلاس‌هایی که می‌رید. از چیزهایی که یاد می‌گیرید بگید. حتی می‌تونید روش دوخت بعضی از لباس‌ها رو توی صفحه‌تون آموزش بدید.

این کار باعث می‌شه آدم‌هایی که خوانندۀ وبتون هست شما رو با این مشخصه بشناسند.

من زمانی که پست‌های ویرایشی رو می‌ذارم توی وبم، کلی سفارش کار بهم می‌دن. از روز اول واقعاً نمی‌دونستم که اینقدر می‌تونه کمک‌کننده باشه؛ ولی بود.

من توی این بیان با آدم‌های کله‌گنده‌ایی آشنا شدم که در تصورم هم نمی‌گنجید یه روز باهاشون این مدلی و به این شکل آشنا بشم. مترجم و نویسندۀ محبوبم از طریق گوگل که برای کتاب‌هاشون معرفی کتاب نوشته بودم، به وب من رسیدن و بعد باهم آشنا شدیم. شما خودت دیگه حدیث مفصل بخوان.


:::پنج

با اینستاگرام آشتی کنید. اینستاگرام می‌تونه شما رو با آدم‌های درجه یک رشته‌تون آشنا کنه و باهاشون اطلاعات ردوبدل کنید.

از همه مهم‌تر امروزه بچۀ دوساله هم یه اکانت توی اینستاگرام داره. و از همه مهم‌ترتر اینکه چه دلمون بخواد چه نخواد باید باور کنیم همه‌‌چی توی این روزها برپایۀ رابطه است. شما اگر برنامه‌ای توی صداوسیما دیدید که میهمانش سلبریتی نیست مطمئن باشید که میهمان برنامه با یکی از عوامل برنامه دوست مجازی است. باور نداری از این به بعد یکم دقیق شو متوجه می‌شی. این از صداوسیما شما خودت دیگه سایت و نشریه و بقیه رو تا تهش برو دیگه.

:::شش

توی رشته‌تون اپن‌سورس عمل کنید. هر اطلاعاتی که به‌دست میارید با مخاطب‌هاتون به اشتراک بذارید. این‌طوری هم خودتون یاد می‌گیرید و هم به بقیه یاد می‌دید. بقیه هم شما رو با اون مهارتتون می‌شناسند.



ادامه دارد...

پ ن۱: از دیروز تا حالا من سه تا پست اینجا گذاشتم (کانال بماند) خدا به دادتون برسه:دی

  • گلی

از مناجات شعبانیه.

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۲۸ ق.ظ

تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی

[خدایا] آنچه را که در درون دارم می‌دانى، بر حاجتم خبر دارى، نهانم را می‌شناسى!

وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی

و آنچه که می‌خواهم به زبان آرم، و خواهش خویش را بازگو کنم.


إِلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِ

خدایا، حاجتم را برمگردان، و (طمع ام) را قرین نومیدى مساز، و امید و آرزویم را از خود مبر.


یکی از قشنگی‌های دعاها همین مقدمه‌چینی‌های اول دعاست. اول میای برای خدا یه جورایی خودت رو لوس می‌کنی و بعد شروع می‌کنی به گفتن خواسته‌هات. گاهی هم توی همین دلبری‌هایی که برای خالقت می‌کنی خواسته‌هات رو می‌گی. چیزی که معمولاً من هیچ‌وقت رعایت نمی‌کنم:دی




::: اگر فرصت داشتید حتماً مناجات شعبانیه رو بخونید. معرکه است این دعا.

  • گلی

قدیم‌ها ما همهٔ نرسیدن‌هامون رو ربط می‌دادیم به قضاوقدر و حکمت و رحمت خدا. بعد هم کلی سر خدا منت می‌گذاشتیم و می‌گفتیم: تو اینو توی پاچهٔ من گذاشتی وگرنه من که دلم یه چیز دیگه می‌خواست. یوقتایی هم سرش هوار می‌کشیدیم که: مرد حسابی چقدر دل گنده‌ای داری آخه تو. 

به‌نظرم این روزها خدا خسته شده از اینهمه بی‌انصافی و همهٔ کاسه‌کوزه‌هایی که رو سرش شکستیم.

برای همین بیرون رینگ نشست و گفت: همهٔ اختیارات زندگیت مال خودت.

اما تو می‌خوای زرنگ‌بازی دربیاری پس به خدا می‌گی: نه خداجون. هرچی خودت صلاح می‌دونی. همونی رو بهم بده که فکر می‌کنی آخرش خوب تموم می‌شه.

اما خدا اینبار کوتاه بیا نیست و لبخند می‌زنه و می‌گه: نه دیگه بندهٔ قشنگم. تو هرچیزی رو بخوای بهت می‌دم و مسئولیتش تمام و کمال هم با خودت. فقط لب تر کن جان جانان.


و تو می‌مونی یه دنیا شک و تردید که آیا می‌خوام یا نه.


  • گلی

از کوچۀ رندان

شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۶:۲۴ ب.ظ

به‌نظر من برای اینکه از نوشته‌ها و سروده‌های نویسنده یا شاعری لذت برد نیاز به یه سری اطلاعات ریزودرشت از زندگی اون نویسنده و شاعر هست.

و اگر این نویسنده یا شاعر برای روزهای خیلی دور باشه هر چقدر این اطلاعات ریزتر باشه لذت‌بردن از اثر هم بیشتره.

همۀ ما کم‌وبیش شعرهای حافظ رو خوندیم و هر کدوم از ما از ظن خودمونیم با آقای شاعر یار شدیم. حالا فرض کنیم اگر ما جزییات بیشتری از زندگی حافظ و روزگارش داشته باشیم چقدر بیشتر لذت می‌بردیم.

آقای زرین کوب توی کتاب «از کوچۀ رندان» سعی کرده به جزییات زندگی حافظ بپردازه. از حق هم نگذریم اونقدر قلم جناب زرین‌کوب گیرا هست که اگر یه کوچولو هم ذهن خیال‌پردازی داشته باشید می‌تونید خودتون رو توی اون روزگار تصور کنید و پابه‌پای حافظ جان کوچه پس کوچه‌های شیراز رو قدم بزنید.

همون طور که هممون می‌دونیم زندگی حافظ و خیلی از شاعرها و نویسنده‌های قدیمیون در ابهامه چرا که قدیمیای ما زیاد علاقه‌ای به روزانه‌نویسی یا خاطره‌نویسی یا هر نوشته‌ای که باعث بشه ما ردی از زندگی شون رو پیدا کنیم، نداشتند. برای همین زیاد از زندگی‌شون اطلاعاتی نداریم؛ ولی همین نوشته‌های زرین کوب که همراه با شک و تردید هست می‌تونه به ما کمک زیادی برای شناخت از حافظ کنه.

خوندنش رو به همه توصیه می‌کنم.

  • گلی

سارا کروسان

سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۲۹ ب.ظ

جدیداً سارا کروسان به نویسنده‌های محبوبم اضافه شده. ساده می‌نویسه و این ساده نوشتنش امتیاز خیلی خیلی بزرگی هست. ادا در نمیاره. با کلمه‌ها بازی نمی‌کنه؛ برعکس نویسنده‌های این وری.

امروز داشتم داستان یکی از نویسنده‌های ایرانی رو می‌خوندم دیدم چقدر ماها با کلمه‌ها بازی می‌کنیم؛ ولی سارا این شکلی نیست. راحت و سلیس داستانش رو می‌گه.

تا الان سه تا کتاب از خانم کروسان خوندم: یکی از ما دونفر؛ اپل و رین؛ وزن آب. هر سه کتاب یکی از یکی دیگه بهتر. می‌تونید با خیال راحت بخرید و از خوندنش لذت ببرید.

اگر کتاب نویسنده‌ها رو پشت سر هم بخونیم یه خوبی داره و اون اینه که دغدغه‌ها و زیروبم نویسنده تا حدی دستمون می‌یاد. مثلاً قشنگ می‌شه فهمید که سارا آدم مذهبیه و برخلاف ایران که جرئت نداری توی کتابت از دغدغه‌های مذهبیت بگی این مذهبی بودن رو با خیال راحت ازش می‌نویسه. سارا عاشق شعره و نگاه شاعرانه‌ای به دنیا داره. طوری که داستانش رو شعرگونه می‌نویسه. عشق جزو چیزهایی مقدس توی قاموس ساراست. از نظر سارا عشق نجات‌دهندۀ آدمیه. و در آخر اینکه سارا به‌شدت مشکلات نوجوان‌ها براش دغدغه است. برای همین توی هر کدوم از کتاب‌هاش یکی از مشکلات نوجوان‌ها رو می‌گه: مهاجرت، جدایی پدر و مادر، تنهایی، ترس و... .

دروغ چرا بعد هر بار خوندن کتاب‌های خانم کروسان می‌گم خب کاری نداره که این شکلی نوشتن. بعد داستان خودم رو توی ذهنم شروع می‌کنم به ویرایش و راستش رو بخواید اینجا هست که می‌فهمم ساده نوشتن چقدر سخته.





  • گلی