آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

روزانه‌نویسی

سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۰۶ ب.ظ

چند وقتی دارم تمرین روزانه‌نویسی می‌کنم. کج‌دار و مریز پیش می‌روم؛ ولی به عادت شدنش امید دارم. روزانه‌نویسی‌ام به این شکل است که در پایان روز یا ابتدای روز بعد با هزار مشقت لپ‌تاپ را روشن کنم و شروع کنم به نوشتن اتفاق‌هایی که پشت سر گذاشته‌م. برای خودم اتفاق خوش یمنی بوده تا الان. مثل این است که خودم را در ترازوی سنجش گذاشته‌م و و رفتار و منش و عملکردم را کندوکاو می‌کنم. ‌‌‌

یا این طوری می‌توانم بهش نگاه کنم که دارم با صدای بلندی خودم را وارسی می‌کنم. بعد از هر بار نوشتن احساس می‌کنم همۀ آن صداهای عجیب‌غریبی که توی سرم بوده و مدام برای هر کارم شروع می‌کردن به وِروِرکردن آرام می‌شوند و بعد از اینکه به حرف‌های همه‌شان گوش دادم و نوشتمشان متوجه می‌شوم کجاها مقصر خودم بودم و کجاها نه!  و ضربۀ آخر را هم زمانی می‌زنم که سعی می‌کنم خودم را اصلاح کنم یا برای بهترشدن رابطه‌ام با آدم‌های دوروبرم تغییر رویه بدهم.

 

 

 

شما هم امتحانش کنید شاید به کارتان آمد.

  • گلی

این مردهای مدرنِ سنتی

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۰۲ ق.ظ

بعضی مردها از دور شیک و باکلاس هستند بهشان که نزدیک می‌شوی می‌بینی همان مردهای سنتی با فکرهای هزار سال قبل هستند. حتی آداب معاشرت با خانم‌ها را در حدِ رعایت و استفاده از کلمه‌ها هم بلد نیستند.

  • گلی

دوازدهم مرداد ماه

دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۰۱ ق.ظ

سراسر روز پر بودم از حس تشویش. همچنان ذهنم و روانم درگیر هست. احساس می‌کنم در سرم هزار تا آدم همزمان دارند وراجی می‌کنند. آن‌قدر که صدای هیچ‌کدامشان را درست نمی‌شنوم. یک وقت‌هایی خیال می‌کنم اگر روبه‌روی یک روانشناس بنشینم چه حرف‌ها که ندارم برای گفتن. چه کار سختی هم دارد روانشناسی که بخواهد ما دهه شصتی‌ها را روانکای کند. پر از حرف‌های زده و  نزده، پر از دردهای نگفته، پر از  چیزهایی که در تصور آدمی نمی‌گنجد؛ ولی به آنها دچاریم.

  • موافقین ۸ مخالفین ۰
  • ۱۳ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۱
  • گلی

عجیب نیست؟

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۱ ب.ظ

به همین سوی چراغ تا دیشب فکر می‌کردم تنها چیزی که در این دنیا  بلدش نیستم دلبری کردن است تا اینکه دیشب کسی بهم گفت: تو آداب دلبری کردن را خوب بلدی.

  • گلی

مغزدرد

جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۳۲ ق.ظ

مغزدرد گرفتم. بس که فکر کردم و به‌جایی نرسیدم.

  • گلی