یعنی حتی روتین زندگی های این خارجی ها برای من شده یه حسرت بزرگ !
دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۴۴ ب.ظ
چند روز پیش داشتم فیلم Adult World را می دیدم ، نقش اولش یک دختر بود که فکر می کرد شاعر خوبی است ، که البته نبود . بعد از کلی این در و آن در زدن ،دخترک بالاخره ، شاعر مورد علاقه اش را راضی می کند که شاگردش شود یا یکجورایی دستیارش . توی یک سکانسی که آقای شاعر در کالج دارد تدریس می کند ، دخترک هم آنجاست و آقای شاعر ازش می خواهد که یک شعر را بخواند . منظورم این است که دختر جوان به عنوان دستیار همه جا همراه جناب شاعر است .
بقیه ی ماجرا فیلم هم اصلا مهم نیست ، چیزی که مهم است و دلیل نوشتن این پست شد این هست که چرا توی ایران همچین چیزی نیست ! یعنی چرا توی ایران وقتی مثلا تو می خواهی یک کتاب نوجوان بنویسی چرا هیچ نویسنده ی وقتش آزاد نیست که تو برایش کارهایت را بفرستی و او هم سر حوصله و پا به پای تو بیاید که کارت تمام شود ! حالا خانه نویسنده و شاعر رفتن هم پیش کش.
می خواهم بدانم چرا هیچ کس نیست که قد یک ایمیل گرفتن و حداکثر نیم ساعت خواندن یک نوشته ، برای من وقت داشته باشد همین .
بقیه ی ماجرا فیلم هم اصلا مهم نیست ، چیزی که مهم است و دلیل نوشتن این پست شد این هست که چرا توی ایران همچین چیزی نیست ! یعنی چرا توی ایران وقتی مثلا تو می خواهی یک کتاب نوجوان بنویسی چرا هیچ نویسنده ی وقتش آزاد نیست که تو برایش کارهایت را بفرستی و او هم سر حوصله و پا به پای تو بیاید که کارت تمام شود ! حالا خانه نویسنده و شاعر رفتن هم پیش کش.
می خواهم بدانم چرا هیچ کس نیست که قد یک ایمیل گرفتن و حداکثر نیم ساعت خواندن یک نوشته ، برای من وقت داشته باشد همین .
- ۹۴/۰۵/۲۶