مست شد، خواست که ساغر شکند، عهد شکست
فرق پیمانه و پیمان ز کجا داند مست؟!
:::جناب صائب همچین سخنی را ایراد کردند!
پ ن: عکس زیر دغدغه ها و دل مشغولی ها و مشکلات روحی روانی نویسندۀ این سطور را بخوبی نشان می دهد! ( هر کس هم ربط این چهار تا کتاب رو بهم پیدا کرد جایزه داره)
حدس زده می شه که یک داستان نوجوانانه درباره یک دختر دارید می نویسید.
کتاب عین صاد برای درک رفتار مادر و پدر یا مربی با یک نوجوان. (یادمه که چند وقت پیش هم از دیگران درباره نوع انتقال مساله حجاب به نوجوانان و تربیت دینی اونها پرسیده بودید)
کتاب درباره حجاب شهید مطهری هم با توضیح بالا معلوم میشه قضیه اش
رمان کلیدر و پیژامه راه راه احتمالا به نوع روایت داستان و موضوع قصه که احتمالا مهاجرت و عشق هست مرتبط بشه.یعنی ایده اصلی داستان شما به طور خلاصه احتمالا یکی از این دوتاست:
دختری که از یک خانواده مذهبی هست و در سن بلوغ ه و عاشق شده و از مذهب گریزانه و به واسطه مثلا جنگ داره از اون شهر مهاجرت می کنه
دختری که مذهبی نیست و عاشق یه آدم مذهبی شده و می خواد حجاب رو انتخاب کنه و خانواده هم مهاجرند
چه تخیلی دارم من :دی
