خرده جنایت های خانوادگی
يكشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۴ ب.ظ
دیالوگ های من و پدرم:
من: ددی ، قراره از دانشگاه به مدت چهارده روز بریم اردوی جهادی، میشه من برم؟
پدر خانواده: نه ! آدم ِ عاقل چهارده روز گاوش رو نمی ذاره تنها بیرون باشه، چه برسه به دخترش! لازم نکرده بری اردوی جهادی!
من: :|
پ ن: اصلا موندم پدرها اینهمه مثال های ریز زندگی چطوری به ذهنشون می رسه :|
- ۹۵/۰۴/۲۷