آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

او

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ
صفائی بود دیشب با خیالت، خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم! 


::: جناب شهریار 


پ ن: بنظرتون اگر حضرت حجت فردا ظهور کنه، اولویت کاریش رو روی چه زمینه ایی می ذاره؟  
  • گلی

نظرات (۱۱)

فالوده یزدی میخوره :)
پاسخ:
وقتی فالوده شیرازی هست، فالوده یزدی محلی از اعراب نداره بعله :D 
نه جدی، بنظرتون اولویت کاریشون رو روی چی می ذاره ؟ ( کارهای مهم و جدیشون منظورم هست) 
مال مردم خورها از صف بیان بیرون
پاسخ:
(: 
ممنون از نظرت(:
حضرت حجت فردا اگه ظهور کنه توی ابران که کاری نمیتونه بکنه باید وایسه تا یکشنبه!

سوای این حرفا، میشه یه لطفی به من بکنی؟ من با این که از هنر و مخصوصا ادبیات متنفرم اما سعدی رو دوست دارم، اینه که اگه امکانش هست برات، یه پست راجع به اون شعرش که میگه «هرکه سودای تو دارد چه غم از هرکه جهانش///نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش» برا من بذار.
پاسخ:
یکم درباره پست درخواستیتون بیشتر توضیح می دید؟ یعنی چی بنویسم دقیقا؟
نمیدونم واقعا
پای حرف دل مردم میشینه گمونم
پاسخ:
(: 
ممنون از نظرتون(:
سعدی انگار بیشتر از مواضع دنیوی حرف می زده، نه؟
یخورده اون شعرو شرح بده برام، من درست منظورشو نمیفهمم که میخواسته چی بگه دقیقا. این شعره رو هم حفظ شدم انقد خوندم ولی اصل مطلبشو نمی فهمم اینه که اذیتم کرده این موضوع:)
پاسخ:
باشه. توی همین کامنت دونی براتون شرحش رو می نویسم ، فقط باید یه کوچولو (خیلی کوچولو البته ) صبور باشید (:


::: معنی شعری که خواسته بودید:

هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش               نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش

آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی خویشش                 وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش

هر که از یار تحمل نکند یار مگویش                          وان که در عشق ملامت نکشد مرد مخوانش

چون دل از دست به درشد مثل کره توسن                 نتوان بازگرفتن به همه شهر عنانش


هر کسی که تو را می خواهد و سودای داشتن تو را توی سر می پرورونه، چه غمی داره که بقیه دنیا رو می خواهند؟ (در واقع منظورش اینه تو قد یه دنیا برای من ارزش داری و  وقتی من تو رو دارم، غمم نیست که دنیا مال کی باشه)
کسی که نگران و دلمشغول به تو هست به بقیه دلمشغولی ندارد
آن کسی خواهان تو هست که حتی خودش هم برای خودش اهمیتی نداره و کسی که از جانش گذشته، آرزوی وصل تو رو توی سر می پرورونه!
هر کسی که اون اخم و تخم ها و ناز و عشوه های یار رو نتونه تحمل کنه، نمی تونه یار تو باشه! و کسی که ملامت ها و مشقت های راه عشق رو نتونه تحمل کنه مرد نیست!
وقتی که تو دلت رو از کف دادی، دیگه نمی تونی افسار دلت رو به دست بگیری!

بقیه ابیاتش راحت هست اونا رو هم معنی کنم یا همین کافی هست؟ فکر کنم فقط بیت اولش یکم سخت بود براتون درسته؟


بستگی داره واقعا نمی دونم
اما به نظرم شاید یه سخنرانی برای مردم میکنه و ارزش ها رو براشون بازسازی می کنه تا همه همراه بشن اون اتفاق عظیم بعد از ظهور یعنی جهانی با حاکمیت حق شروع بشه
پاسخ:
(: 
ممنون از نظرت (:
  • محمّدعلی عمرانی
  • آقا عمل میکنن. سیر اندیشه سازی و آماده سازی ذهن ها لزوماً قبل از ظهور به جای خوبی رسیده. یاران حضرت توجیه هستند. و لذا حضرت در اقدامات اولیه شون بنا به نظر بنده در راستای عدالت و مقابله با ظلم در همه ی ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی، اقدام عملی انجام میدن.
    شاید یک جور تصفیه ی افرادِ غیر قابل هدایت یا تسویه حساب با ظالمین!
    پاسخ:
    (: 
    ممنون از نظرتون(:
  • سید محمد رضی زاده
  • با اینکه روضه‌ خوانم و می‌خوانم از «شما»
    فهمیده‌ام که «هیچ» نمی‌دانم از «شما»

    یا ایها‌ العزیز! ذلیل معاصی‌ام؛
    باید ز شرم چهره بپوشانم از «شما»

    می‌ترسم از رسیدن آن جمعه‌ای که «من»
    قبل از سلام روی بگردانم از «شما»

    رویی نمانده‌است به چشمت نظر کنم؛
    پس بی‌دلیل نیست، گریزانم از «شما» 

    «من» اصل «انتظار» تو را برده‌ام ز یاد؛
    با انتظارهای فراوانم از «شما» 

    «من» نان، به نرخ نام «تو» خوردم حلال کن!
    محض رضای ذائقه می‌خوانم از «شما»
    پاسخ:
    (:
    خیلی خیلی مچکرم، لطف کردی.
    آره بیت اولشو مشکل داشتم، مصرع اولشو که اصلا نمیفهمیدم چی میگه.
    فقط اینکه این شعر مثل شعرای مولوی در ارتباط با خدا و ایناس یا داره برا کسی میگه مثلا؟ (اگه یوقت سوال مسخره ایه ببخشید، اما من واقعا نمیدونم جدی پرسیدم)
    پاسخ:
    نه این شعره برای معشوق زمینی هست، یعنی برداشت من اینه!
    خواهش می کنم وظیفه بود (:
    ریشه ی هرچی منافق هست رو خشک میکنن..
    پاسخ:
    (: 
    ممنون از نظرت(:
    و البته، اینایی که پشته پشته مال مردم رو راحت میبلعن.
    پاسخ:
    (: