و کاش هیچوقت دیر نشود !
پنجشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ق.ظ
دلم میخواهد به فاطمه پیامک بدهم، بیا بیخیال سیاست و فرهنگ درب و داغان کشورمان شویم، دست پدر و مادر و برادر و خواهرمان را بگیریم برویم، دورترین روستای ممکن، یک غار پیدا کنیم و شروع کنیم به زندگی کردن. شبها دور آتش جمع شویم و از خودمان حرف بزنیم، از روزهایی که بی هم گذشت، از حرف هایی که خیلی وقت است توی دلمان سنگینی میکند ولی هیچوقت نشد با عزیزانمان دربارهشان حرف بزنیم، ولی حالا دور از هر چیز اضافۀ دیگری همۀ آن حرف ها را دوره کنیم. اصلا بیا با آدمهایی که دوستشان داریم یک دل سیر زندگی کنیم قبل از اینکه خیلی دیر شود.
- ۹۵/۰۷/۰۸