آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

چیزی که شما درواقعیت هستید، چیزی که ملت می بینند

چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۷ ب.ظ

یکشنبه‌ها کارگاه شعر دارم، از بین آن جمع، ظاهرا من سوسول ترینشان هستم. و برعکس سه‌شنبه‌ها کلاس بیهقی دارم، بین آن جمعیت باز هم به ظاهر اما اینبار، مذهبی‌ترینشان من هستم. جوری که استادم دیروز معذرت خواهی کرد که اگر بحث مذهبی پیش می‌گیرد و گفت امیدوارم که بحث بچه‌ها و حرف‌هایشان باعث ناراحتی من نشود.

از یکشنبه تا سه شنبه فقط یک روز فاصله‌ است، اما انگار  ایمان من بین این یک روز هزار فرسنگ با آنچه مردم می‌بینند فرق دارد.

  • گلی

نظرات (۷)

  • دخترِ انـــــــــــار
  • خرقه ای بر سر صد عیب نهان می پوشم ... 
    پاسخ:
    (:
    من فراوان توی چنین حالاتی قرار میگیرم! برای متعادلا جایی وجود نداره؟ :)
    پاسخ:
    بنظرم نباشه، یعنی تا حالا ندیدم. بیا بهم قول بدیم اگه گروه متعادل ها رو پیدا کردیم بهم خبر بدیم(:
    یعنی به نظر شما بقیه دارن افراط میکنن؟!
    تعادل رو توی چی تعریف میکنین خب؟
    پاسخ:
    من اصلا درباره افراط حرفی زدم؟؟؟ 
    نه منظورم این بود که کلا خیلی نظرات مختلفی درباره من هست همین!(:

    کلا ادما چیزی که هستن نشون نمی دن

    چن وقته می خوام همین عنوان تو رو بنویسم یه جر خیلی خیلی خوب اما نمیشه

    پاسخ:
    دقیقا
    پس منتظر پستت می مونیم(:
    همیشه همینه اصن ملت همینجورین همیشه هرجوری میخوان میبیننت..
    پاسخ:
    (:
    آدم هزار رنگ
    کاریش نمی شه کرد
    وگرنه باید خدا پرده هارو برمیداشت
    پاسخ:
    (:
    وقتی از اعتدال و تعادل صحبت میکنیم، یعنی یک طیف در نظر گرفتیم که در دو طرفش افراط و تفریط قرار داره. حالا منظورم اینه که بقیه ی اون مذهبی ها انگار دارن افراط میکنن با این شکل از نگاه!
    پ.ن: این که از افراد توی جمع های مختلف برداشت های متفاوت داشته باشن، یک مقدار طبیعیه. من هم وقتی میرم توی جمع بچه های طلبه و بعد جمع بچه های همکلاسی مون همین اتفاق ها میافته. اما من معتقد نیستم من متعادلم فقط!
    پاسخ:
    اما من واقعا متعادلم:D