روحانی یا رئیسی؟
::: یک
سال نود و سه وقتی میخواستم از رشتۀ مهندسی به ادبیات تغییر رشته بدهم، همه میگفتند اشتباهترین کار ممکن را میکنی، چون مهندسی نرم افزار آینده روشنتری دارد. شاید حرفشان منطقی بود اما من عاشق ادبیات بودم و مطمئن بودم که در مهندسی هیچ آیندهای ندارم چون به نرم افزار قد ادبیات علاقه نداشتم. و مطمئنتر بودم که اگر در رشتۀ مهندسی نرمافزار بمانم سالها روی یک مدار صفردرجه میچرخم. حالا سه سال از آن تصمیمم میگذرد و من خوشحالم که به حرف دلم گوش دادم و رفتم سراغ ادبیات. شاید اگر ادبیات نمیخواندم اینقدر جدی به نوشتن فکر نمیکردم. شاید این چیزی که الان هستم و این امید به زندگی که در دلم هست هیچوقت نبود. من یاد گرفتم که از هر جایی جلوی اشتباه را بگیرم منفعت است.
::: دو
سال نود و دو شاید خیلی از ما خام شعارهای روحانی شدیم و بهش رأی داده باشیم. روحانی چقدر خوب بازی با کلمات را بلد بود و ما هم فریب همین کلمات پرزرق و برق او را خوردیم. اما من در تمام این مدت یاد گرفتم که ریسک کنم و تصمیمهای جدید بگیرم و به آدم های جدید با نگاه جدید اعتماد کنم، پس من به سید ابراهیم رئیسی رأی میدهم.
:::سه
همۀ ما مناظرهها را دیدیم و چقدر از بیادبی بعضی از نامزدها حرص خوردیم، اگر به تحلیلها و نقدهای بعد از مناظرهها دقت کرده باشید، همۀ منتقدها به ادب و متانت رئیسی اشاره کردند، من در وهلۀ اول به کسی که در شأن یک ملت با آن پیشینۀ فرهنگی رفتار کند، رأی میدهم .
::: چهار
یکی از ضعفهای کشور ما نداشتن قانون درست و حسابی است، برای همین نبود قانون است که اینهمه دزدی و غارت و بیاخلاقی در کشور صورت میگیرد و آب از آب تکان نمیخورد. من مثل روز برایم روشن است که اگر آقای رئیسی رئیسجمهور شود، نمیتواند یک شبه همۀ این نابرابریها را از بین ببرد چون در وهلۀ اول ما مجلس قویی را تحویل دولتمردان ندادیم ( از مجلسی که نمایندهاش زل میزند توی چشم یک ملت و از فساد اقتصادی ددی جانش دفاع میکند قاعدتا نباید انتظار داشت که قانونی وضع کند که جلوی این بخور بخورها را بگیرد) ولی این هم برایم مثل روز روشن است که حداقل جناب رئیسی کارنامه اقتصادی پاکی دارد و تنها مورد سیاه اما خندهداری که جهانگیری در مناظرهها بهش اشاره کرد، همان نبات و پارچههای سبز است.
::: پنج
خانم دانشور یک جملۀ طلایی در کتاب سووشون خود دارد که میگوید: شلخته درو کنید تا چیزی گیر خوشهچین ها بیاید، در این چهار سال به عینه دیدیم که دولت آقای بنفش، بیتالمال را ارث پدری خود و اطرافیانش میداند و آنقدر معرفت ندارد که موقع غارت این ثروت، شلخته درو کند تا چیزی گیر بقیۀ شهروندها بیاید.
:::شش
هر وقت دیدید کسی برای پیش افتادن خودش از بقیۀ رقبا یک مشت خزعبلات
تحویل مردم میدهد بدانید یک جای کارش بدجوری میلنگد. روحانی و طرفدارانش
برای خراب کردن رئیسی متوصل شدند به دروغ و خیالبافی. مثلا گفتند که رئیسی
اگر بیاید جنگ میشود، اگر رئیسی رئیسجمهور شود، وسط خیابانها دیوار
میکشند، رئیسی قاتل و جانی و فلان و بهمان است. من فقط در مورد آخری یک
چیز میگویم و بقیۀ موارد را قضاوتش را میسپارم دست شما. تصور کنید همین
الان که دارید این سطور را میخوانید داعش به ایران حمله کند و بعد از کلی
خرابکاری و قتل تعدادی از مردم بعضی از شهرها، آنها را دستگیر کنند، شما
نسبت به این جماعت داعشی چه رفتاری میکنید؟ آیا خیلی احساسات
سانتیمانتالی به خرج میدهید و آنها را آزاد میکنید که هر کاری که
دلشان را خواست بکنند یا ...؟
:::هفت
در این روزها خیلی از هنرمندان ما از روحانی حمایت کردند، اما یک چیزی را شاید دقت نکردید؛ اینکه همۀ هنرمندها در همۀ بیانیه هایشان به این نکته اشاره کردند که روحانی به وعدههایش عمل نکرد اما بخاطر فلان کس و بهمان کس ما همچنان به روحانی رأی میدهیم. شاید هنرمندها نفسشان از جای گرم بلند میشود که چهار سال عقبگرد ما را ندیدند و باز بخاطر فلانی و بهمانی دوباره به روحانی اعتماد میکنند.
اما چرا در همین چهار سال کسی به فکر مردم نبود، چرا هیچکدام از این هنرمندها به فلانی و بهمانی متوصل نشدند برای ایجاد شرایط بهتر مردم، مگر در هر کشوری مهمتر از حال خوب مردم هم سراغ داریم؟ تا کی مردم باید با طناب پوسیدۀ فلانیها و بهمانیها به چاه بروند.
::: هشت
من به کسی رأی میدهم که دغدغهاش همۀ مردم باشد نه فقط تعداد کمی از مردم.
::: نه
لطفا رأی بدید، حتی اگر رأیتون سفید هست بازم برید و پای صندوق رأی سفیدتون رو بندازید.
::: ده
- ۹۶/۰۲/۲۷