در یک نگاه
::: یک
دارم یه کتاب میخونم به اسم کلت ۴۵ نوشتۀ حسامالدین مطهری. این کتاب رو از توی یه کانال که خیلی ازش تعریف کرده بود، تحریک به خوندنش شدم. جالب اینجاست که قبل خوندن هم توی نت جستوجو کردم دیدم که آقای رضا امیرخانی در جلسۀ نقد کتاب شرکت کردند و بسیار بسیار هم از کتاب تعریف کردند و کلی هم در جلسۀ نقد، مثل همۀ جلسههای نقد کتاب ایرانیها برای هم بره کشتند. الان صفحۀ دویست و خوردۀ کتابم و همش میگم چرا باید این کتاب رو توی ردۀ سنی بزرگسال چاپ کرد. کتاب از همون صفحات اولش داد میزنه مخاطبش نوجوان است (فرض کنیم بچههای ۱۵ تا ۱۸ سال نوجوان هستند).
یعنی اگر یه آدم با دید کتاب بزرگسال بره سراغ کتاب به شدت توی ذوقش میخوره. کتاب خوبیه ولی خب ادبیاتش نوجوانانه است.
::: دو
خیلی خوب میشد اگر انتشارات، رده سنی مخاطبها رو ریز می کردند. مثلاً ادبیات کودک، ادبیات نوجوان، ادبیات جوان، ادبیات بزرگسال. ما توی ایران ادبیات کودک و نوجوان باهم داریم و یه دونه هم ادبیات بزرگسال. این وسط گوشت قربونی نوجوانها و جوانها هستند.
یادمه توی شرکت که بودم یه وقتایی برای نوشتن داستانها کلی درگیر پیدا کردن نویسنده بودیم طرف یکی از نویسندههای قدر حوزه کودک و نوجوان بود مثلاً ما داستان نوجوان میخواستیم داستان کودک تحویل میگرفتیم و داستان کودک میخواستیم داستان نوجوان تحویل میگرفتیم. چرا چون طرف نویسندۀ قوی بود ولی مثلاً توی حوزه ادبیات کودک ولی چون ادبیات کودک و نوجوان باهم همیشه گفته میشه هم نویسنده و هم خود ما به اشتباه سراغ هم میرفتیم مثلاً اگر اینطوری جا بیفته که ایشون نویسندۀ نوجوان هستند خیلی بهتره تا بگیم کودک و نوجوان.
::: سه
رفتم کتاب بنبست خانم آشتیانی رو بگیرم، کتاب بنبست نورولت خانم آشتیانی رو خریدم، یعنی تا دم در خونه همش با خودم میگفتم این کتاب چقدر طرح جلدش آشناست و خانم آشتیانی گفتند تازه از زیر چاپ اومده بیرون پس چرا توی این کتاب سال نشر رو زده ۹۱. اومدم خونه توی نت جستوجو کردم بعله این دوتا کتاب بوده. جالب اینجاست بنبست نورولت رو پارسال با کتابهای دیگه خرید اینترنتی کرده بودم ولی هنوز نخوندمش برای همین طرح جلدش برام آشنا بوده. خسته نباشم واقعاً.
:::چهار
چی میشه یه نفر میره خواستگاری یه نفر ولی هیچ شباهتی بهش نداره. یعنی دقیقاً با چه الگوریتمی به این نتیجه رسیده که این آدم به دردش می خوره؟
خیلی دلم میخواد مغز همچین آدمهایی رو بشکافم تا به نتیجۀ دلخواه برسم.
:::پنج
کاش به مدت ده روز پشت سرهم شیراز بارون بیاد.
:::شش
الان شمارۀ شش داره به شمارۀ پنج میگه یه قرون بده آش به همین خیال باش.
- ۹۶/۱۰/۰۵