آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

اینطوریاست خلاصه :D

شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۱:۱۶ ب.ظ

اون روز هم رفته بودم کتابفروشی بعد فروشنده بهم گفت: ببخشید خانم محمدی اون سری نشناختمتون! 

زویا پیرزاد وار قند تو دلم آب شد و با خودم گفتم: ا ِ پس معروف بودن این مزه‌‌اییه؟ 

  • گلی

نظرات (۲)

صحیح :))

پاسخ:
🙈🙈
باید میگفتید تکرار نشه 
با نگاه چپ چپ :))
پاسخ:
((:
نه دیگه من نویسندهٔ مردمی هستم و از این صحبت‌ها ((: