خدایا آنجایی؟ منم مارگارت.
کتاب خدایا آنجایی؟ منم مارگارت اسم شورانگیزی داره. اونقدر اسمش هیجانانگیز است که محاله توی قفسۀ کتابفروشی چشمت بهش بخوره و دست نبری به سمتش.
اصلاً بعد از دیدن این اسم دلم میخواد بعد از هر اتفاق ریز و درشتی سرم رو ببرم سمت آسمون و بگم: خدایا اونجایی منم زهرا.
ایدۀ داستان هم خیلی منحصربهفرد است. نویسنده خیلی باید شجاع باشه که بره سراغ بعضی موضوعها. مثلاً همین مسائل بلوغ و حتی دست گذاشتن روی اعتقادات دینی نوجوانان.
تا اینجا برگ برنده، دست خانم جودی بلوم، نویسندۀ کتاب، است؛ اما کتاب یه مشکل اساسی داره، قلمش به دل نمیشینه و سرسری از موضوعها میگذره.
اگر خیلی راحت به رابطۀ دخترها و پسرها اشاره نمیکرد شاید با قاطعیت تمام میگفتم برای دخترهای نوجوان خانوادهتون هدیه بگیریدش. البته اگر این موضوعها براتون اهمیت نداره، میتونید همچنان به عنوان هدیه دادن روش حساب باز کنید. (البته نمیتونم منکر این بشم که همین عشقها و احساسات ریز هم خاصیت دوران نوجوانیه؛ ولی چیزی که ذهن منو همیشه درگیر میکنه اینه آیا همۀ نوجوانها علیالخصوص پسرهای کشورمون آموزشهای لازم رو دیدن که به طرف مقابلشون آسیب نزنند؟ برای همین من همیشه با احتیاط یه سری کتابها رو معرفی میکنم. یادمون هم نره کتابها، انیمیشنها و فیلمها میتونه بیشترین تأثیر رو روی اخلاق و رفتار و انتخاب سبک زندگی نوجوانها داشته باشه).
- ۹۷/۰۲/۲۸