اسطوره داستان سه نفره.یه دختر به اسم شاداب که وضع مالی بدی دارن و برای
همین شاداب مجبور میشه تو شرکت مردی به اسم دیاکو کار کنه.یه پسر به اسم
دیاکو که بازمانده جنگ تحمیلی هست و توی جنگ پدر و مادر و خواهرشو از دست
داده و روی پای خودش ایستاده و برادرش رو بزرگ کرده.یه پسر به اسم دانیار که برادر دیاکو هست.دانیار آدم سرد و منزوی و دختر بازیه.اون در رمان جنگ صحنه تیر بارون شدن پدرش،تجاوز به مادرش و سر بریده شدن مادرش رو وقتی که چهار ساله بوده میبینه.
برای همین مدام کابوس میبینه و دیاکو را مقصر می دونه.دانیار خیلی دیاکو را دوست داره اما بروز نمیده.حالازندگی این سه نفر به هم وصل میشه.شاداب عاشق دیاکو هست ولی دیاکو نه.بعد از اتفاقاتی شاداب و دانیار عاشق هم میشن و ازدواج میکنن.
شخصیت های دیگه ای هم توی رمان هستن که اتفاقات طنز و غمناکی را به وجود میارن.
داستان موضوعات مخلفی داره:فقر،عشق،جنگ تحمیلی و سرنوشت وحشتناک بازماندهاش ،تلاش برای گذران زندگی.