نمیدونم. از بچگی دوست داشتم پیرمرد باشم. یادمه توی انشاء در آینده میخواهید چکاره شوید نوشته بودم بازنشسته. پیرمردها به طرز عجیبی برام جذابن. پر از تجربه و حرفهایی که میشه ازشون شنید. دو هفتۀ گذشته جزء شیرینترین لحظاتش همین صحبت با پیرمردها و پیرزنهای روستایی بود. :)
پاسخ:
واقعاً رسیدنتون بخیر.
جاتون در بلاگستان خالی بود. هرچند تلگرام بودید؛ ولی خب هیچی مثل بلاگ نیست.
خب این برای تو جالبه که حرفهای اونا رو بشنوی، آیا وقتی پیر شدین کسی دلش میخواد حرفهات رو بشنوه؟
چند نفر دلشون همصحبتی با پیرمردها و پیرزنها رو میخواد؟
من خودم از همصحبتی باهاشون لذت میبرم؛ ولی ممکنه وقتی پیر شدم کسی دلش نخواد همهٔ روزش رو و حتی بخشی از روزش رو با من سر کنه.
فیلم فارست گامپ رو دیدین؟ تام هنکس نشسته روی یک صندلی و شروع میکنه به تعریف کردن زندگیش برای هرکسی که توی ایستگاه میشینه. الان یک لحظه یاد اون افتادم. با این شیبی که داریم پیش میریم نسل ما نسل آبادکنندۀ خانۀ سالمندانه. احتمالاً بایدم از پیری بترسیم. :))