آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

قدیم‌ها ما همهٔ نرسیدن‌هامون رو ربط می‌دادیم به قضاوقدر و حکمت و رحمت خدا. بعد هم کلی سر خدا منت می‌گذاشتیم و می‌گفتیم: تو اینو توی پاچهٔ من گذاشتی وگرنه من که دلم یه چیز دیگه می‌خواست. یوقتایی هم سرش هوار می‌کشیدیم که: مرد حسابی چقدر دل گنده‌ای داری آخه تو. 

به‌نظرم این روزها خدا خسته شده از اینهمه بی‌انصافی و همهٔ کاسه‌کوزه‌هایی که رو سرش شکستیم.

برای همین بیرون رینگ نشست و گفت: همهٔ اختیارات زندگیت مال خودت.

اما تو می‌خوای زرنگ‌بازی دربیاری پس به خدا می‌گی: نه خداجون. هرچی خودت صلاح می‌دونی. همونی رو بهم بده که فکر می‌کنی آخرش خوب تموم می‌شه.

اما خدا اینبار کوتاه بیا نیست و لبخند می‌زنه و می‌گه: نه دیگه بندهٔ قشنگم. تو هرچیزی رو بخوای بهت می‌دم و مسئولیتش تمام و کمال هم با خودت. فقط لب تر کن جان جانان.


و تو می‌مونی یه دنیا شک و تردید که آیا می‌خوام یا نه.


  • گلی

نظرات (۳)

:)) قشنگ بود
پاسخ:
قشنگ دیدید و خوندید.
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • وقتی گزینه ها به معیارهایی که واسه خودمون چیدیم، نزدیک اند، تازه معنای انتخاب و اختیار ملموس تر میشه. این جور وقتا دعای طلب خیر آرامش دهنده قلب و جان آدمی ست.


    پاسخ:
    دعامون کن خواهر (:
    این روزها کلی به دعا محتاجم.
    کمی فلسفه:
    خسته بودن یعنی تموم شدنِ انرژی جسمی
    یا کم طاقتی و کم ظرفیتی سیستم عصبی و روانی
    وقتی خدا هیچ کودومشو نداره پس خسته هم نمیشه
    و طبق استدلالِ کمال مطلق خداوند بی نهایت است
    و بی نهایت رحمانیت نسبت به انسان داره و اصلا علت این که اسم رحمان و رحیم در بسم الله اومده به خاطر شدت این دو صفتش نسبت به انسانه
    همیشه حواسش به انسان ها هست
    و در قضا و قدر الهی یک عامل شکل گیریِ مهمش اختیار خودِ انسانه و یکی هم توفیقیه که خدا میده
    برای فهم این که چیزی رو خدا میخواد یا نه
    باید ابتدا به عقل رجوع کرد و با مبانی الهی محکش زد
    و بعد اگر خیلی عاجز بودیم سراغ استخاره بریم
    پاسخ:
    سلام و نور.

    ممنون بابت پیامتون.