پلهپله تا ملاقات شغل دلخواه.
:::یک
اگر یادتون باشه چند وقت پیش یه پست گذاشتم دربارۀ اینکه شما اگر فلان مبلغ رو داشته باشید باهاش چه کسب و کاری راه میاندازید.
خب هرکس کسبوکار مدنظرش رو گفت.
من اون مدت خیلی درگیر این موضوع بودم و خیلی دقیق شده بودم روی بعضی از شغلها. شغلهایی که شاید اصلاً به علایق من نمیخورد.
بعد از کلی فکرکردن میخوام الان توی این پست نکتهها و تجربههایی که بهش رسیدم رو باهاتون سهیم شم.
:::دو
ببیند بچهها اولین نکتهای که رو باید بهش خیلی دقت کنید اینه که توی چه زمینهای علاقه دارید. شاید این موضوع دمدستی باشه؛ ولی خب مهمترین غولِ پیداکردن شغل همین شناخت علایقتون هست. پس همین الان بشینید و یه فهرست از کارهای محبوبتون آماده کنید.
به هیچ وجه وارد شغلی نشید که بهش علاقهای ندارید؛ چون خیلی زود ازش دلزده میشید. وارد کسبوکاری بشید که بهتون امید و شوق به زندگی بده.
:::سه
غول دوم اینه که توی زمینههایی که علاقه دارید مهارت کسب کنید. مثلاً شما به نوشتن علاقه دارید؛ پس بسمالله از همین الان شروع به نوشتن کنید. توی یه مصاحبه از سارا کروسان میپرسند که توصیهات برای اونایی که میخوان نویسنده بشن چیه در جواب میگه: «بنویس. بهنظر ساده میآید؛ اما تنها راه شروع است. اگر بخواهی بازیکن تنیس شوی باید راکت دست بگیری و یاد بگیری. پس یک خودکار بردار و شروع کن. بهترین راه برای یادگیری راه و رسم کار، خواندن و خواندن است. هر چه بیشتر خواندن. همه جور چیزی بخوان و نترس که سبک نویسندهای را کپی کنی تا وقتی که بتوانی سبک خودت را پیدا کنی.»
این جملۀ سارا کروسان رو توی هر رشتهای که هستید میتونید پیاده کنید و شروع کنید. شما فقط باید راکت کسبوکارتون رو پیدا کنید و دستتون بگیرید و شروع کنید.
:::چهار
سومین غول، فراهمآوردن یه بستر مناسب برای شغلتون هست؛ فضای مجازی میتونه توی پیداکردن این بستر خیلی کمکتون کنه.
شاید با خودتون بگید که فضای مجازی چطوری میتونه کمککننده باشه. شما باید توی فضای مجازی شروع به تولیدمحتوا کنید. باید اونقدر تولیدمحتوا کنید که شما رو با اون مهارتتون بشناسند. مثلاً شما علاقتون به خیاطی هست. از تجربههاتون دربارۀ خیاطی بگید. از کلاسهایی که میرید. از چیزهایی که یاد میگیرید بگید. حتی میتونید روش دوخت بعضی از لباسها رو توی صفحهتون آموزش بدید.
این کار باعث میشه آدمهایی که خوانندۀ وبتون هست شما رو با این مشخصه بشناسند.
من زمانی که پستهای ویرایشی رو میذارم توی وبم، کلی سفارش کار بهم میدن. از روز اول واقعاً نمیدونستم که اینقدر میتونه کمککننده باشه؛ ولی بود.
من توی این بیان با آدمهای کلهگندهایی آشنا شدم که در تصورم هم نمیگنجید یه روز باهاشون این مدلی و به این شکل آشنا بشم. مترجم و نویسندۀ محبوبم از طریق گوگل که برای کتابهاشون معرفی کتاب نوشته بودم، به وب من رسیدن و بعد باهم آشنا شدیم. شما خودت دیگه حدیث مفصل بخوان.
:::پنج
با اینستاگرام آشتی کنید. اینستاگرام میتونه شما رو با آدمهای درجه یک رشتهتون آشنا کنه و باهاشون اطلاعات ردوبدل کنید.
از همه مهمتر امروزه بچۀ دوساله هم یه اکانت توی اینستاگرام داره. و از همه مهمترتر اینکه چه دلمون بخواد چه نخواد باید باور کنیم همهچی توی این روزها برپایۀ رابطه است. شما اگر برنامهای توی صداوسیما دیدید که میهمانش سلبریتی نیست مطمئن باشید که میهمان برنامه با یکی از عوامل برنامه دوست مجازی است. باور نداری از این به بعد یکم دقیق شو متوجه میشی. این از صداوسیما شما خودت دیگه سایت و نشریه و بقیه رو تا تهش برو دیگه.
:::شش
توی رشتهتون اپنسورس عمل کنید. هر اطلاعاتی که بهدست میارید با مخاطبهاتون به اشتراک بذارید. اینطوری هم خودتون یاد میگیرید و هم به بقیه یاد میدید. بقیه هم شما رو با اون مهارتتون میشناسند.
پ ن۱: از دیروز تا حالا من سه تا پست اینجا گذاشتم (کانال بماند) خدا به دادتون برسه:دی
- ۹۸/۰۱/۲۰