آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

یه جوری خسته‌ام انگار کوه کندم.

پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۲۶ ب.ظ

:::یک

توی خانوادهٔ مادری و پدری معروفیم به اینکه بچه‌های فلانی ضد انقلابن. بین دوست‌هامون معروفیم به آدم‌های حکومت. 

می‌خوام بگم ما از اینجا رونده و از اونجا مونده‌ایم رفیق.


:::دو 

امروز یه انیمیشن دیدم به اسم موآنا. یه جزیره بود با کلی آدم شاد و شنگول. دلم زندگی‌کردن همچین جایی رو خواست. یه جا که آدم‌ها بدون دین و آیین و اعتقاد خاصی در صلح و آرامش زندگی می‌کنند و نگران هیچی نیستند.

  • گلی

نظرات (۵)

انگار یک نسلِ بزرگِ این شکلی‌ای تولید شده توی این مدت. و من تا مدت‎ها فکر می‌کردم به هیچ‌جا تعلق ندارم انگار. بعد متوجه شدم خب همه‌ی ما آدم‌هایی که نگاهمون شبیه هیچ‌کس دیگه نیست، ماهایی که نه می‌افتیم سمتِ راست یک خط و نه سمت چپش و روی خط میانی راه می‌ریم و با رنج، تقلا می‌کنیم که نیفتیم یک وقت هم برای خودمون یک جمعیم. پشت سر و پیش روی ما توی همین خط، از زمان آغاز خلقت تا همین امروز و تا ابدیت یک عالمه آدم دیگه هست که همین راه رو رفتن. و فکر می‌کنم اهالیِ سرزمینِ ما بودن کسانی که بهترین اتفاقات رو روی این زمین رقم زدند.
پاسخ:
(:
هان اینو یادم رفت بگم. 
موآنا جزو قشنگ‌ترین تجربیات زندگیم بود. چقدر دوستش داشتم. چقدر حالم رو خوب کرد. چقدر با جهان آشتیم داد. 

+وقتی موآنا تصمیم گرفت کاری رو بکنه که هیچ‌کس دیگری نکرده بود، همه جلوش ایستادن و سعی کردن متوقفش کنن و بهش بگن که اشتباه می‌کنه. اونجا هم اعتقادی برقرار بود. اعتقاد به اینکه ما باید توی همین جزیره‌ی کوچک خودمون بمونیم و با همین چیزهایی که داریم شاد باشیم و به هیچ چیزی فراتر از این جزیره فکر هم نکنیم حتی. 
پاسخ:
(:
  • صبورا کرمی🦄
  • ۱. 😂
    ۲.اگه پیدا کردی منم ببر
    پاسخ:
    ۱: (:

    ۲. ...
    منم ببر به سرزمین موآنا...
    پاسخ:
    ...
    منم همینطورم
    به قول یه دوستی که بهم میگه تو مثل خاکی
    روی لباس سیاه سفید نشون میدی
    روی لباس سفید سیاه نشون میدی
    پاسخ:
    چه مثال قشنگی (: