آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

به قول آقاگل با هم حرف بزنیم.

پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۲۶ ب.ظ

چند وقت پیش هو مورو یه کامنت برام گذاشت که: « گویا برای من کامنتی گذاشته و من اصلاً جوابش ندادم». و هو مورو هم برای این رفتار من خیلی ناراحت شده. اول اینکه من از همین جا بازم ازش معذرت می خوام.

و اما بعد...

راستش رو بخواید اصلاً یادم نمیاد همچین چیزی رو. درسته من معمولاً آدم سردی هستم؛ ولی معمولاً کامنت‌ها رو سعی می‌کنم با روی خوش جواب بدم. البته می‌دونم یه وقتایی خیلی دیر جواب می‌دم؛ ولی تمام تلاشم رو می کنم که بد رفتاری نکنم یا سرد نباشم.

این کامنت هومورو عجیب من به فکر فرو برد. یه وقتایی ما برای یه سری اتفاق‌ها یه سری برداشت‌ها از بعضی از آدم‌ها می‌کنیم که بعداً می‌فهیم شاید ما برداشت بد کردیم. برای من خیلی پیش اومده از این شکل اتفاق‌ها. یعنی پیش اومده که به‌خاطر یه رفتاری با خودم می‌گم فلانی چرا خودش رو می‌گیره و... . 

داشتم فکر می‌کردم کاش بیایم دربارۀ همچین اتفاق‌هایی به‌جایی اینکه به دل بگیریم درباره‌ش با طرف مقابلمون حرف بزنیم. شاید این طوری سؤتفاهم‌های بینمون برطرف بشه.

می‌تونیم اصلاً به‌صورت یه چالش بهش نگاه کنیم و بگیم که آیا تا حالا شده از دوستای مجازیمون به خاطر بعضی از حرف‌ها و کارهاشون ناراحت بشیم و توی رودروایستی نتونستیم بهشون بگیم.

 

من از خودم شروع می‌کنم. لطفاً بیاید بهم بگید تا حالا شده من کاری کرده باشم یا حرفی زده باشم که باعث ناراحتی شما شده باشه.

بدون رودروایستی بگید بهم. اگر دوست هم ندارید ناشناس بهم بگید.

  • گلی

نظرات (۹)

منکه با تو دشواری ندارم : )

هیچ وقتم ازت چیزی ندیدم(منظورم تو جواب دادنته) که باعث بشه دلخور بشم

پاسخ:
خب خدا رو شکر (: 


خودت چی؟

از منه محبوبه شب ناراحت نیستی؟

پاسخ:
نه بابا.

مگه می‌شه کسی اینهمه هنرمند باشه و یکی از دستش ناراحت بشه (:

رفتارهای سرد، بی‌ادبانه، متوقعانه، خیلی دیدم، جایی که حتی نشستم گریه کردم بابتش، مخصوصا وقتی که تو حست دوستانه است و طرف مقابل خیلی بی ربط و بی احساس جواب میده. 

اما تو جزو اونایی هستی که معمولا خوب و جامع جواب میدی تا حالا درگیری اینجوری با تو نداشتم. تنها گیرم اینه که چرا وبلاگ منو نمی‌خونی😁

پاسخ:
می خونم می‌خونم ان‌شاءالله.


قبلاً من پست‌هات رو می‌خوندم. همیشه می‌اومدم و پست‌هات رو می‌خوندم. و همیشه این نوشته‌ای سمت راستی وبلاگت برای من خیلی جالب بود. الان نیستش البته. یا حتی معرفی کتاب‌هات. مثلاً اینقدر خوشم اومده بود که کتاب نیکولا رو بدون رودربایستی نقد کرده بودی. معمولاً همه توی رودروایستی فقط مثبت‌ها رو می‌گن؛ ولی تو خیلی محترمانه نقد کردی.

این روزها کلاً وبلاگ کم می‌خونم. اصلاً به حوصلگی از سرکولم میره بالا. دیگه خلاصه ببخشید خواهر (:

سلام 

تو مجازی نه ...

تو واقعی خیلی شده ناراحت شدم ..اوایل میگفتم ..بعد سکوت کردم ..حالا قطع ارتباط می کنم ....دیگه حوصله حرف های تلخ ادم ها ندارم ..حوصله زخم زبون ها

دلم تنگ شده بود که اول کامنتم بنویسم سلام 

پاسخ:
سلام سلام.


منم خیلی دلم تنگ شده بود برای سلام گفتن‌های اول کامنت‌هات.

ان‌شاءالله که هیچ‌وقت ناراحت نشی که بعدش بخوای سکوت کنی.
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • سلام سلام

    منم تا به حال جز خوبی ندیدم. :*

    اتفاقا سرد نیستی ها سادات جان. یعنی من که چنین حسی ندارم بهت

    پاسخ:
    سلام سلام.

    فدای تو (:
  • **هِلِناز **
  • من چندین بار این اتفاق برام افتاده :) 

    کامنت میذارن بعصیا خصوصی ؛ من میخونم که بعدا جواب بدم ، متاسفانه فراموش میکنم :))) 

    +نه من راضیم ازت ... :))

    آقا تو این چالشتون شام نمیدین ؟؟؟ :)))

    پاسخ:
    اصلاً همه چی زیر سر این کامنت خصوصی‌هاست. اوضاعی شدند. یعنی اگر مثلاً یه طوری نشون بدن که هنوز بهشون جواب ندادی عالی می‌شد؛ ولی چون وقتی خونده شدن دیگه میرن توی خونده‌ شده ها فراموشت می‌شه.


    خدا ازت راضی باشه (:

    حالا توی این اوضاع اقتصادی تو فکر شامی. حالا این موقع. حالا ای وقت روز ((:

    در مورد هومورو بگم؟

    جالبه که از این بابت از شما ناراحته و منم دقیقا از همین بابت ازش ناراحتم.

    یعنی یه کامنت گذاشتم واسش، جواب داد. بعد ادامه گفت و گو کامنت دوم رو گذاشتم و دیگه جواب نداد.

    چون کلا دومین کامنتم توی وبلاگش بود، بهم خیلی برخورد! یه مدت منتظر‌ بودم حتی یه"اوهوم"، "اوکی" یا  ":)" بذاره ولی بعدش که پست گذاشت بدون جواب من... دیگه لغو دنبال رو زدم... 


    از شما هیچی ندیدم. خیلی خوبی :)*

    پاسخ:
    معمولاً بری هممون پیش اومده که یه سری کامنت ها رو بدون پاسخ بذاریم اونم از سر عمد نه ها. فراموش می‌کنیم وسط شلوغی‌های زندگی.

    شما اینقدر خودت خوبی که همه رو خوب می‌بینی (:

    سلام

    از جنبه ی جواب ندادن یا ناراحت شدن نه، ولی یکی دو بار کامنتمو جوری سازماندهی کردم تا با جواب شما یه بحثی شروع بشه که متاسفانه سلسله بندنده ی خوبی بودین:))

    بعد دیگه سعی کردم سعی نکنم کامنتی بنویسم که نیاز به جواب داشته باشه:)) (بجز این)

    پاسخ:
    سلام بر جناب مجیدخان خودمون که جدیداً مجیده شده.

    نمی‌دونم تا حالا بهتون گفتم یا نه؛ ولی هر وقت پیام‌هامتون رو می‌خونم غش‌غش می‌خندم:D

    خب شما از قبل هماهنگ کنید که این سؤال رو مطرح کردید که بقیه هم شرکت کنند توی گفت‌وگو (:

    سلام

    اصلا صفحه که لود شد دیدم باید یاالله بدم اول، اسما همه محبوبه و نسرین و آبان و هلناز و ارکیده، دیگه خیلی ضایع بود اون وسط مجید باشه:))

    نخندین آقا نخندین شاید اونی که بهش میخندید از خودتون مسخره تر باشه:)

    ولی جدا عرض میکنم خدمتتون که دو بدی کوچولویی که خواننده های وبلاگ شما دارن اینه که هم حوصله ندارن هم خیلی با شما و با همدیگه در یک راستا قرار دارن.

    پاسخ:
    سلام.

    ((:


    به‌تجربه بهم ثابت‌شده که دیگه کسی حوصلۀ گفت‌وگو رو نداره. مگه اینکه خیلی شفاف و مستقیم بگیم که بیایم صحبت کنیم؛ البته اون‌طوری هم تعداد کمی وارد گفت‌وگو می‌شن.