به قول آقاگل با هم حرف بزنیم.
چند وقت پیش هو مورو یه کامنت برام گذاشت که: « گویا برای من کامنتی گذاشته و من اصلاً جوابش ندادم». و هو مورو هم برای این رفتار من خیلی ناراحت شده. اول اینکه من از همین جا بازم ازش معذرت می خوام.
و اما بعد...
راستش رو بخواید اصلاً یادم نمیاد همچین چیزی رو. درسته من معمولاً آدم سردی هستم؛ ولی معمولاً کامنتها رو سعی میکنم با روی خوش جواب بدم. البته میدونم یه وقتایی خیلی دیر جواب میدم؛ ولی تمام تلاشم رو می کنم که بد رفتاری نکنم یا سرد نباشم.
این کامنت هومورو عجیب من به فکر فرو برد. یه وقتایی ما برای یه سری اتفاقها یه سری برداشتها از بعضی از آدمها میکنیم که بعداً میفهیم شاید ما برداشت بد کردیم. برای من خیلی پیش اومده از این شکل اتفاقها. یعنی پیش اومده که بهخاطر یه رفتاری با خودم میگم فلانی چرا خودش رو میگیره و... .
داشتم فکر میکردم کاش بیایم دربارۀ همچین اتفاقهایی بهجایی اینکه به دل بگیریم دربارهش با طرف مقابلمون حرف بزنیم. شاید این طوری سؤتفاهمهای بینمون برطرف بشه.
میتونیم اصلاً بهصورت یه چالش بهش نگاه کنیم و بگیم که آیا تا حالا شده از دوستای مجازیمون به خاطر بعضی از حرفها و کارهاشون ناراحت بشیم و توی رودروایستی نتونستیم بهشون بگیم.
من از خودم شروع میکنم. لطفاً بیاید بهم بگید تا حالا شده من کاری کرده باشم یا حرفی زده باشم که باعث ناراحتی شما شده باشه.
بدون رودروایستی بگید بهم. اگر دوست هم ندارید ناشناس بهم بگید.
- ۹۸/۰۵/۱۷
منکه با تو دشواری ندارم : )
هیچ وقتم ازت چیزی ندیدم(منظورم تو جواب دادنته) که باعث بشه دلخور بشم