آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

آرزوهای بر باد رفته

دوشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۱۸ ق.ظ

خب فکر کنم همه می‌دونید که من چقدر عاشق معلمی هستم. تابستون رفتم ناحیه‌به‌ناحیۀ شیراز و رزومه گذاشتم برای تدریس. در همۀ ناحیه‌ها این رو می‌شنیدم «سابقۀ تدریس داری» و خب جواب من نه بود. بعد از شنیدن این «نه» یکجوریی رفتار می‌کردند که یعنی امید زیادی نداشته باش. خب از همین رفتارها من دلسرد شدم و امید چندانی نداشتم. بالاخره روز پنجشنبه برام یه پیام اومد که برای مصاحبه برم مدرسه. دروغ چرا اینقدر خوشحال بودم که خواستم بیام اینجا خیلی مختصر و مفید بنویسم «معلم شدم» مثل همون روزیی که انتشارات آرما بهم زنگ زد و قبول کرد وریا رو چاپ کنه و من خیلی مختصر نوشتم «انتشارات آرما قبول کرد».

خودم رو معلم می‌دیدم و کلی ذوق داشتم براش. دیروز مصاحبه رو دادم و براشون تدریس کردم و روش تدریسم رو هم بهشون گفتم که من قراره چکارها کنم برای دانش‌آموزهاتون. اینکه قراره توی کلاس‌های ادبیات و نگارش فقط خوش بگذرونیم و کتاب بخونیم و بنویسیم و نقد کنیم. حتی توی ذهنم کتاب‌هایی که قرار بود توی این یک سال با دانش‌آموزها بخونیم رو فهرست کردم. کدوم کتاب رو کی بخونیم و در چه فصلی و چه تاریخی.

در تمام این مدت من روی یه تکه ابر توی آسمون‌ها بودم که از اون بالا خودم رو  یه معلم ادبیات می‌دیدم، با ۳۰ تا دانش‌آموز در سه مقطع تحصیلی که قرار بود سال‌ها بعد من براشون بشم همون معلم دوست داشتنی که با ادبیات و کتاب آشتی‌شون داده.

از روی ابر پایین اومدم و از خانم مدیر دربارۀ حقوق دو روز تدریس در هفته که می‌شه شش ساعت در هفته پرسیدم و ایشون خیلی معمولی گفتن: ۳۰۰ تومن در ماه. همون جا از روی همون ابر با سرعت بی‌نهایت در ساعت سقوط کردم روی زمین. بعدش هم قرار شد من بهشون خبر بدم.

کل دیروز توی ذهنم بین ارزش‌هام و آرزوهام یه دعوای سخت بود. از یه طرف واقعاً اگر قبول می‌کردم داشتم به شعور خودم توهین می‌کردم که بعد اینهمه درس‌خوندن و تلاش کردن باید ۳۰۰ تومن بگیرم. از طرف دیگه هم من عاشق تدریس و سروکله‌زدن با نوجوان‌ها بودم. همیشه هم گفتم برای منی که برای نوجوان‌ها می‌نویسم بین نوجوان‌ها بودن یعنی یه فرصت.

آخرش هم مدیر شب زنگ زد که چکار کردی و اینها و قبول نکردم؛ ولی همچان ناراحتم هم از مدیرها و پدر و مادرهایی که برای یه شب عروسی و جشن کلی خرج می‌کنند؛ وقتی به آموزش بچه‌شون می‌رسه ندارن و بدبخت بیچاره‌ان و هم ناراحتم برای اینکه می‌تونستم برم و سال دیگه حداقل وقتی ازم می‌پرسیدن سابقۀ تدریس داری بگم آره.

 

  • گلی

نظرات (۱۸)

به نظرم کار عاقلانه ای کردی که قبول نکردی ...

راستش اینجا دنیا رویا ها نیست ..ادم باید بتونه پول دربیاره ...

البته که اوضاع خودم هم خوب نیست ..:( 

پاسخ:
دقیقاً.
تازه رؤیاهای ما شده منبع درآمد و پولدارشدن بقیه.

سلام

در معلم بودن و دلسوز بودن شما که ابدا تردید نیست. اشتباه «دربارۀ حقوق دو روز تدریس در روز» کامنت منو طولانی میکنه، از این حیث معذرت. اما اگه مقصود دو ساعت تدریس در روز بوده که فکر کردن نداره؛ اگه نیت دو روز تدریس در هفته بوده، با فرض روزی ۸ ساعت یا بیشتر باز فکر کردن نداره اما اگه روزی ۴ ساعت یا کمتر بوده که شرایط نرمالیه؛ با فرض پر کردن ۲۰۰ ساعت در ماه حقوق بالقوه میشه دو تومن.

هیچوقت هیچی به هیچکس یاد ندادم ببینم معلمی چجوریه:))

پاسخ:
سلام.
شش ساعت در هفته می‌شه. 

ولی همین که من رو معلم دلسوز می‌دونید کلی ذوق‌زده‌م کرد(:

شیش ساعت در هفته میشه ساعتی دوازده هزار تومن تقریبا، زیاد با حقوق آموزش بقیه آموزش پرورشی ها تفاوت نداره؛ چرا دلخور شدین؟

بعد اینکه اون قسمتی که گفتمو اشتباه نوشته بودین درستش کنید خب:)

پاسخ:
یعنی نرم هست توی آموزش و پرورش؟ 

کدوم قسمت رو اشتباه نوشتم؟

کامنت هارو با چشم یه اسکنِ عرضی می کنیدا فقط:))

پاراگراف چهارم خط اول.

پاسخ:
پاراگراف چهارم؟!! 

مگه پیام شما چند تا پاراگراف داشت؟ 
برادر من، خب دقیق بگو منظورت چیه؟ گیج بودم گیج‌تر شدم ((:

کار نیمه وقت بود و بهتر بود از جهت رزومه می‌رفتی : )

ان‌شاءالله خیره.

موفق باشی

پاسخ:
به‌نظرت خوبه برم؟ 

عاااایه اگر بری،

من ۷ ماه رفتم مهد ولی حداقل با روحیه بچه‌ها آشنا شدم.

برام سابقه است که اگر خواستم برم پیش‌دبستانی عالیه برام.

به نظرم اگر راه داره باز بری، برو حتما.

به نظرم از الان اولویتت حقوق بالا نباشه، اولویتت کسب تجربه و رزومه سازی باشه. این‌ منطقی تره. 

باز فکرهاتو بکن.

پاسخ:
اینم یه حرفه.
ممنون از راهنمایی (:

ببینید الان کارشناسی ارشد کامپیوتر، استخدام رسمی با فکر کنم چهار پنج سال سابقه درقبال هفته ای ۳۶ ساعت تدریس در هفته دو و هشتصد داره حقوق می گیره، میشه ساعتی نوزده و پونصد، حالا شما برآورد کنید که براتون ساعتی دوازده تومن قابل قبول هست یا خیر. می دونم به من ربط نداره ولی به نظرم کیسی که دارید بد نیست، هم تجربس هم رزومه خصوصا اگر بیمه هم شاملش باشه که خوبه اصلا.

***پاراگراف چهارم متن خودتون. نوشتین «دو روز تدریس در روز»

به نظر میاد ماجرای گذرا خوندن خیلی فراگیره. معمولا چشم از روی کلمات عبور می کنه و کلماتی که برای مغز دم دست تره بجای کلمه ی اصلی پردازش میشه و کسی متوجه نمیشه، این بعضی وقتا مشکل ساز میشه. سندروم اسکن عرضی اسم خوبیه؟ :))

پاسخ:
آها. 
اصلاً بار اول متوجهٔ جملهٔ توی گیومه‌ نشدم. 🙈


اولا به نظرم کار خوبی کردی که قبول نکردی، به عنوان کسی که یه مسولیتی داره و تلاش میکنه معلم ها به حقوق واقعی شون برسن، باید بگم تقصیر پدر و مادرها نیست. این روال مسخره رو موسس ها درست کردن  والدین شهریۀ مصوب رو میدن و حقوق معلم ربطی به اونا نداره. دندون گردی موسس ها ماجرا رو خراب میکنه.

بعضی از همکارا هم کم لطفی میکنن و قبول میکنن و این چرخۀ معیوب همچنان ادامه داره.

باورت میشه من چقدر حرف شنیدم بابت اینکه میگفتم برای حقوق کم کار نکنین؟

پاسخ:
قشر مظلومی هستند معلم‌ها واقعاً.

البته برای دو روز در هفته به نظرم بدم نیست چون من این بخش از پست رو متوجه نشده بودم. من فکر میکردم برای پنج روز چنین حقوقی میدن.

قبول کن، چون شروعش خیلی خوبه و صد البته وقتی سابقه داشتی و تونستی بدرخشی کلی اسم و رسم در میکنی و میتونی سال بعد حقوقت رو خودت تعیین کنی.

پاسخ:
آره الان که مجیدخان حقوق‌ها رو شفاف‌سازی کردن به‌نظر خودمم خوبه؛ ولی مرغ از قفس پرید دیگه ):

زهرا جان

بعد ازینکه پستتو خوندم خواستم بگم که فعلا حقوقو در نظر نگیر

نمیگم مهم نیستا، نه

ولی فعلا سابقه کاری از همه چی مهم تره ( که دیدم بشرا هم با منم هم نظره)

باورت میشه حقوقم اون چیزی نیست که انتظارشو داشتم ولی قبول کردم چون باید سابقه کاری مو افزایش بدم و اینکه جامعه مون متاسفانه مدرک گرا شدن

باید یا سابقه بالا داشته باشم و یا اینکه مدارک مورد نیازو داشته باشم :/

 

حالا امکانش هست بگی نظرت عوض شده؟؟؟ باز اونا طاقچه بالا نذارن واست؟ :|

پاسخ:
حرفت کاملاً منطقیه.
حالا قرار شد فردا برم برای قرارداد. 
امیدوارم فقط پشیمون نشم (:
  • مصطفی فتاحی اردکانی
  • همه از لحاظ مالی به قضیه نگاه کردن. ولی من میخوام بگم اگر واقعا تدریس از موارد مورد علاقه تون هست. و پیشنهاد دیگه ای در همین مورد نداشتید باید قبول می کردید.تجربه کردن لذت هایی که تو ذهنمون هست رو نباید با مسائل مالی از دست بدیم. فوقش فقط 9 ماه با شرایط مالی که مد نظرتون نیست باید سر می کردید ولی در عوض 9 ماه تجربه لذت بخش تدریس رو داشتید.

    پاسخ:
    ممنون از پیشنهاد خوبتون☘

    سلام گل دختر

    نتیجه چی شد؟

    پاسخ:
    سلام عزیزم.
    نتیجه این شد که دلم می‌خواد برم؛ ولی باید برم دانشگاه مدارکم رو بگیرم تا براشون ببرم. امیدوارم تا زمانی که مدارک رو ببرم کسی رو نگیرن (:

    الان یه معلم رسمی آموزش و پرورش با مدرک کارشناسی ارشد و 20 سال سابقه تدریس برای 6 ساعت تدریس به عنوان اضافه کار در مدارس دولتی، کمتر از 500 هزار تومن می گیره که اونم نمی دن. سازمان آموزش و پرورش برخی استان ها فقط دو ماه اضافه کار معلمان در سال 97-98 رو پرداخت کرده و 7 ماهش رو هنوز که هنوزه نداده و معلوم نیست که کی بده. اون موقعی می ده که 500 هزار تومن 50 هزار تومن می ارزه. بنابراین مبلغ پیشنهادی به شما هرچند واقعا مسخره است اما با وزارت مسخره آموزش و پرورش تناقضی نداره. 

    پاسخ:
    خب چرا حالا می‌زنین؟ 


    بابا.. خوب گفته بودن که! چرا قبول نکردی؟ الان حق التدریس کلاس عملی تو بیمارستان برای دانشجوی مقطع لیسانس ساعتی 16 تومن هست! تازه از ساعت 7.30 تا 13 باید هم تئوریش رو درس بدی و هم عملی رو بخش به بخش سر مریضا توضیح بدی. تهشم با دوسال تاخیر پولش رو میدن.. 
    از رو ابرا بیا پایین لطفا.. 
    حالا این قسمت مادیش. 
    اما مهمتر از  هزینه مادی برات هزینه معنوی باشه! 
    تو تدریس رو دوست داری؟! واقعا؟! پس حتی اگر بهت هیچی هم پول نمیدادن باس قبول میکردی تا این رو تجربه کنی.. تا حتی اگر شده یه ترم معلم باشی.. یعنی تحقق رویای خودت باید برات قیمتی تر میبود.. 
    حالا باز برو رو ابرا لطفا.. :)

    پاسخ:
    ((:

    واقعا کامنتم زدن به نظر رسیده! عذرخواهی می کنم. موید باشید.

    پاسخ:
    (:
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • سلام سادات عزیز

    با همین دستمزد دوست منم چون عاشق معلمی بود قبول کرده بود. چون برای رزومه بهش نیاز داشت. ان شاءالله که آرزوهای قشنگت دونه دونه محقق میشن. :*

    پاسخ:
    سلام عزیزم.

    ممنون عزیزم.
    ان‌شاءالله تو هم به همۀ آرزوهای قشنگت برسی (:
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • ممنون از دعای خیرت خواهرجان :* :*

    پاسخ:
    :* :*

    سلام سلام

    حتی اگر تجربه ی دلنشین سر و کله زدن با نوجوونا رو هم کنار بذاریم باز به نظرم ساعت با حقوق متناسبه :) 
    حتما برین!


    به این فکر کنین که یه نهال میتونین تو ذهن یه نوجوون بکارین که بعد از سال ها یه جامعه از میوه هاش بهره مند میشه :) 

    پاسخ:
    سلام سلام.

    اینقدر دست‌دست کردم که یه دبیر ادبیات گرفتن ):