خدا کنم بشنوه.
سه شنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۵۲ ب.ظ
:::یک
عاطی بهم گفت چرا باهاش حرف نمیزنی؟
گفتم: با کی؟
گفت با خدا دیگه. دلش تو رو میخواد. دلش میخواد باهاش حرف بزنی. همه چی رو می دونه ها؛ ولی دلش میخواد محرمش بدونی و باهاش حرف بزنی.
:::دو
داشتم میرفتم کلاس.
مثل همیشه آرومآروم قدم برمیداشتم و اصلاً برام مهم نبود که دیرم شده. یهو نمیدونم چی شد بهش گفتم: نباید به بندههات امیدوار میشدم. نباید دل میبستم که گره بندازن به کارم. باید میاومدم سراغ خودت و از خودت میخواستم. از خودِ خودت؛ پس درستش کن. پس خودت ردیفش کن. من خستهام میفهمی؟
- ۹۸/۰۸/۱۴
والا ما از خودش هم خواستیم! ولی به قول تو گره پشتِ گره! -__-