آرزوهای نجیب

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

ان‌شاءالله که خدا خودش روحانی رو به راه راست هدایت کنه! اگرم نشد...

دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۸، ۰۶:۴۲ ب.ظ

انگار فقط ما نت نداشتیم، همه از دیروز نت داشتید و کلی پست گذاشتید. آقا با دود به ما هم خبر می دادید خب.

 

البته اوضاع شیراز گویا از همۀ شهرها خراب‌تر هست. اینجا شده فلسطین اشغالی. و دیگه واقعاً نمی‌شه اسمش رو بذاریم اعتراض. این چیزی که من می‌بینم بیشتر شبیه جنگ داخلیه!

 

خلاصه اگر دیدید از من خبری نبود، یعنی من کشته شدم و این‌ها.

  • گلی

نظرات (۷)

  • ۲۷ آبان ۹۸ ، ۱۸:۵۳
  • محبوبه شب

    • فقط تیترت 😅 

     

    آره بحمدالله بیان شلوغ و پر رونق شده 😍
    پاسخ:
    آه و ناله‌هام بیشتر از اینا بود. بیان قبول نکرد. گفت آه و ناله‌هات زیاده دخترم. کمش کن ((:
  • ۲۷ آبان ۹۸ ، ۱۹:۳۲
  • פـریـر بانو

    • تیتر رو ادیت کردی؟ اون قبلیه خیلی بامزه‌ بود. یه لحظه فکر کردم قراره مثلا تو پست از یه خاله‌خانمی بگی که نشسته دم در داره آه و نفرین می‌کنه. :))

     

    من خیلی ذوق کردم دیدم وبلاگ باز می‌شه. حداقل وبلاگ‌هامون رو داریم...

     

    خدانکنه. ایشالا عاقبتمون خیر شه...
    پاسخ:
    ها.

    یه دوست عزیزی گفت اینجور تیترها توهین محسوب می‌شه و ممکنه دردسر بشه و بگیرنمون :|


    ان‌شاءالله.
    کاش حداقل بلد بودیم درست اعتراض کنیم. والا همه شاکین؛ ولی واقعاً این شکلی نه. اگر اعتراض داری چرا مردم عادی رو میزنی و چاقو می‌کشی براشون و تفنگ می‌گیری سمتشون. در معنای واقعی کلمه جهان سومیم.

    واقعاً دلم می‌خواست یه اعتراض آبرومند برگزار بشه و شرکت کنم تا حداقل وضع اینجوری نمونه؛ ولی...!
  • ۲۷ آبان ۹۸ ، ۱۹:۴۰
  • پلڪــــ شیشـہ اے

    • ^_____^

    سلاااااااام

    خدا مراقبتون بااااشه ان شاءالله.

    ان شاءالله ختم بخیر بشه
    پاسخ:
    سلام سلام.

    ان‌شاءالله.

    و ان‌شاءالله که خدا مراقب همۀ مردم باشه (:
  • ۲۷ آبان ۹۸ ، ۲۱:۲۳
  • פـریـر بانو

    • دقیقا! من هم می‌خواستم بیام بگم همین رو! :|

     

    آره واقعا! موافقم باهات...
    پاسخ:
    (:
    ان‌شاءالله که بتونیم و یاد بگیریم در آرامش و صلح اعتراضاتمون رو به گوش مسئولین برسونیم و اونها هم گوش شنوایی داشته باشن (:

    ان‌شاءالله خدا این مسئولان بی‌کفایت رو به راه راست هدایت کنه. اگرم قابل هدایت نیست، نیست و نابودشون کنه که نسلشون منقرض شه :|
  • ۲۷ آبان ۹۸ ، ۲۳:۴۲
  • آقاگل ‌‌

    • یه طوری شده که هیشکی از هیشکی و هیچ جا خبر نداره. فقط طبق شنیده‌ها حدس می‌زنم که وضع شهر شما نسبت به بقیۀ شهرها خرابتر بوده. شاید برای همین هم نت رو به صورت سراسری نداشتید. اینجا به صورت موقت یکی دو ساعت قطع شد. بعد برگشت روی اینترنت داخلی. 

    .

    خدا آخر و عاقبت همه‌مون رو به خیر کنه.

    .

    کاش می‌شد این‌ها رو کشید کنار و پرسید هدفشون چیه از اعتراض؟ خواسته‌شون چیه؟ یک جورایی فکر می‌کنم فقط کاسۀ صبرشون لبریز شده و  ریختن توی خیابون. هیچ لیدری ندارن. 
    پاسخ:
    البته شاید من نت رو چک نکردم. یعنی می‌اومدم فقط واتس‌آپ رو چک می‌کردم و می‌دیدم پیامی نیست فکر می‌کردم کلاً قطعه.

    امروز عصر دیدم شهرکتاب آنلاین و آپ بهم پیام دادن که می‌تونید استفاده کنید. دیدم بازم واتس‌آپ برام باز نمی‌شه. از خواهرم که یزد بود پرسیدم گفت شبکه های داخلی وصله.

    بعد اومدم مرورگر رو باز کردم دیدم بعله.


    می‌دونید کلاً شیرازی ها آدم‌های آرومی هستند. ساعت‌های اول هم خیلی آروم داشتن اعتراض می‌کردند. حتی نوع اعتراضشون سوژه شده بود؛ مثلاً خیابون‌ها رو بسته بودن و گل کوچک بازی می کردند یا صبحونه می خوردند کنار ماشین هاشون و ... .

    نمی‌دونم یهو چی شد که زد به سرشون و... . فکر کن از ساعت ۱۲ روز یکشنبه توی محلۀ ما صدای تیراندازی بود تا ۴ـ۵ عصر. هیچ بانکی سالم نیست این دور و بر. مغازه‌ها رو تهدید کردن اگر باز کنن مغازه هاشون رو آتیش میزنند. هیچ آسفالتی سالم نذاشتند. آخه این اعتراضه؟ من خودم اعتراض دارم به این وضع؛ ولی نه آتش‌سوزی و خرابکاری.

    اتفاقاً داشتم به برادرم می‌گفتم: متأسفانه یه آدم عاقلی نبود که از این اعتراضات رو رهبری کنه که سیاسی نشه. و فقط دغدغه‌های اقتصادی و معیشتی مردم رو مطالبه کنند. اگر همچین رهبری بود خیلی سریع به نتیجه می‌رسیدیم؛ ولی حالا...
  • ۲۸ آبان ۹۸ ، ۰۰:۰۵
  • حسن صنوبری

    • فعلا دوچرخه رو یه جای امن دور از شهر دفن کنید!
    پاسخ:
    ((:

    این دوچرخه اینقدر این روزها به کار ما اومد‌.
    خواهرم پرستاره. کل مسیرها رو بسته بودن و هیچ اسنپ و ماشینی هم نبود.  از بیمارستان هم زنگ زده بودن که نباید پست‌ها خالی بمونه و جون مردم مهم‌تره از اعتراض و این‌هاست. خواهر منم با دوچرخه می‌رفت بیمارستان. به خواهرم گفتم: پشت مقنعه‌ات بزن من یه پرستارم تا کاری به کارت نداشته باشند توی مسیر ((:


  • ۲۸ آبان ۹۸ ، ۱۲:۰۶
  • مجید

    • سلام

    جواب شما به آقاگل طولانی ترین جواب کامنتی بود که ازتون دیدیم:)

    این روزا فیلیمو و آپارات دارن صفا می کنن!
    پاسخ:
    سلام بر مجید خان (:

    از من اجتماع گریز خجالتی انتظار جواب کامنت‌هایی طولانی نداشته باشید خب.

    البته بارها شده کلی جواب کامنت نوشتم؛ ولی بعد پاکش کردم و با خودم گفتم منظورم رو شاید بد متوجه شن و سوءتفاهم ایجاد بشه و کدورت‌‌ها جای آشتی بشینه تو دل‌هامون و بعد بی‌خیال شدم.

    شما خوبید؟
    اوضاع و احوال به راهه؟
    نیستید ها!
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم