آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

چرا واقعاً؟

شنبه, ۷ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۰۳ ب.ظ

فرض کنید یه سفر چهار روزه قراره برید کیش. توی این چند روز که قراره بمونید بدون شک قبل از سفر کلی جست‌وجو می‌کنید که کجاهای کیش رو برید و برنامه‌ریزی می‌کنید هر روز کجاها رو دیدن کنید که بیشترین بهره رو از سفر ببرید. مطمئناً شمایی که تا دیروز تا ساعت ده صبح خواب بودید توی سفر برای اینکه فرصتی رو از دست ندهید و صبحانه رو هم توی هتلتون بخورید ته‌تهش هشت صبح توی رستوران هتل هستید و بعد از صبحانه بدون فوت یک ثانیه می‌رید که همه جا رو ببین و تمام سعیتون رو می‌کنید که جایی رو از قلم نندازید. شب‌ها هم تا دیروقت بیرونید و از همۀ طبیعت استفاده می کنید. توی سفر هم معمولاً کمتر گوشی دستتونه و کمتر وقتی رو توی فضای مجازی می‌گذرونید و سعی می‌کنید زیاد هم وارد حاشیه‌های زندگی نشید.

درسته؟

 

توی باورهای دینی ما همیشه این طور بهمون می‌گفتند که زندگی توی این دنیا مثل یه سفر کوتاهه و ما اینجا فقط مسافری هستیم که باید از لحظه‌لحظه‌های زندگی در این دنیا استفاده کنیم برای ساختن یه دنیای بزرگتر که قراره تا ابد اونجا زندگی کنیم. پس چرا ما برای زندگیمون هیچ برنامه‌ای نداریم و چرا از زندگی و این سفر کوتاه لذت نمی‌بریم؟ 

  • گلی

نظرات (۳)

درست می‌گید و مطمئناً باید چنین باشه

البته چون عوامل بیرونی زیادی موثر واقع می‌شه بر زندگی فرد، نباید توقع داشت همه‌چیز طبق برنامه پیش بره. نداشتن توقع می‌تونه خیلی کاربردی باشه وگرنه در صورتی که برنامه‌ به خوبی پیش نره، ایجاد ناملایمتی روانی می‌کنه.

فارغ از هر باوری، به نظرم فعلا آنچه هست، زندگی امروز ماست. چاره‌ای نیست جزء بهره‌مندی حداکثری. امّا امکان وقوع داره؟ به نظرم بسیار دشوار هستش

پاسخ:
بحث اینه که ما اصلاً هیچ برنامه‌ای نداریم.
  • دُردانه ⠀
  • پاسخ:
    چه جالب.
    من که این مدت می‌خواستم این پست رو بذارم دقیقاً توی ذهنم بود که دربارۀ اینهمه خرت و پرتی که دور خودمون جمع می‌کنم هم بنویسم و امروز فراموش کردم درباره‌ش بنویسم.

    چه تشابهی کلاً بین این دو پست بود.
  • آقاگل ‌‌
  • دارم فکر می‌کنم اگر برم مسافرت، چیکار می‌کنم؟ آیا همۀ مکان‌ها رو سعی می‌کنم برم؟ راستش نه. ترجیحم همیشه این بوده که کیفیت مهم‌تر از کمیت باشه. شده فقط یک یا دو مکان رو برم، ولی سعی می‌کنم توی همون دو مکان بهم خوش بگذره. دیدنی‌هاش رو ببینم. شنیدنی‌هاش رو بشنوم. خوردنی‌هاش رو هم بچشم.

    نکتۀ دوم چالش‌های سفره. لااقل برای من پیش نیومده که سفری رو بدون چالش رد کنم. دست‌وپنجه نرم کردن با چالش‌های سفر، همیشه جزئی از سفره. شاید یه جورایی شبیه همین سفر زندگی. درسته که لذت بردن ازش مهمه. ولی چالش‌هاش هم همیشه هست. نمیشه ازشون فرار کرد.

     

    پاسخ:
    هم شمایی که این‌طوری سفر می‌کنید هم منی که اون‌طوری سفر می کنم توی یه چیزی مشترک هستیم از لحظه‌هامون استفاده می‌کنیم و سعی می‌کنیم تا خرخره بهمون خوش بگذره و براش برنامه هم می‌چینم؛ ولی برای سفر این دنیا برنامۀ خاصی نداریم. یعنی در حدی که شایستۀ شصت‌هفتاد سال عمر باشه نداریم.