نیازمندیها
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۵۰ ب.ظ
کاش یکی بود امشب تا خود صبح باهاش حرف میزدم. خستگیهام رو میریختم روی شونههاش. خورشید که بالا میاومد هردومون همه چی رو یادمون میرفت!
- ۹۸/۱۲/۱۴
کاش یکی بود امشب تا خود صبح باهاش حرف میزدم. خستگیهام رو میریختم روی شونههاش. خورشید که بالا میاومد هردومون همه چی رو یادمون میرفت!
راستی اولش یه برداشت دیگه داشتم از پستت
#مرد_من
😉
من هستم ...اما دور ...
یکی از جنس خودمون گلی
منم نیازمندم
ولی میدونم حتا اگر یکی بیاد و بگه"در خدمتم. به خودم بگو" میبینم اصلا نمیتونم حرف بزنم باهاش
خلاصه یک جفت گوش شنوا هست، در خدمتته تا صب :*