روزانهنویسی
چند وقتی دارم تمرین روزانهنویسی میکنم. کجدار و مریز پیش میروم؛ ولی به عادت شدنش امید دارم. روزانهنویسیام به این شکل است که در پایان روز یا ابتدای روز بعد با هزار مشقت لپتاپ را روشن کنم و شروع کنم به نوشتن اتفاقهایی که پشت سر گذاشتهم. برای خودم اتفاق خوش یمنی بوده تا الان. مثل این است که خودم را در ترازوی سنجش گذاشتهم و و رفتار و منش و عملکردم را کندوکاو میکنم.
یا این طوری میتوانم بهش نگاه کنم که دارم با صدای بلندی خودم را وارسی میکنم. بعد از هر بار نوشتن احساس میکنم همۀ آن صداهای عجیبغریبی که توی سرم بوده و مدام برای هر کارم شروع میکردن به وِروِرکردن آرام میشوند و بعد از اینکه به حرفهای همهشان گوش دادم و نوشتمشان متوجه میشوم کجاها مقصر خودم بودم و کجاها نه! و ضربۀ آخر را هم زمانی میزنم که سعی میکنم خودم را اصلاح کنم یا برای بهترشدن رابطهام با آدمهای دوروبرم تغییر رویه بدهم.
شما هم امتحانش کنید شاید به کارتان آمد.
- ۹۹/۰۵/۲۸
از قضا من هم چند وقتی هست سعی میکنم روزانه نویسی رو داشته باشم. البته به نظر میرسه خیلی موفق نبودم. حتی یک دوره سعی داشتم توی وبلاگ بنویسم. چند روز اول کج دار و مریز پیش رفتم. ولی بعد تلق. همه چیز ریخت دوباره.