روز پنجم
غزل چهار حافظ، یه غزل عاشقانهٔ پر از درده. دو تا بیتش رو من خیلی دوست دارم و واقعاً شرح حاله.
:::بیت اول
صبا، به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سربه کوه و بیابان، تو دادهای ما را.
(آقا یا خانم صبا، لطفاً و با مهر و مهربونی جوری که به معشوق من برنخوره بگو، من که آدم سربه راهی بودم تو من رو آوارهٔ کوه و بیابون کردی و باعث این حال بد من شدی)
:::بیت دو
چو با حبیب نشینی و باده پیمائی
به یادآر محبان بادپیما را
(وقتی با محبوب خودت نشستی و حال دلت خوبه و خوشحالی، به یاد منی باش که تو رو دوست دارم و میدونم این دوستداشتنم وقتی تو خودت معشوق داری کار بیهودهای بیش نیست)
مشق شب هم بیت دوم باشه و از روش اونقدر بنویسیم که انگشتهامون تاول بزنه.
- ۰۲ تیر ۹۷ ، ۱۹:۳۸