آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

۲۲ مطلب با موضوع «باهم یاد بگیریم» ثبت شده است

برای حنا و دوستداران ویرایش

دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۰ ق.ظ

امروز قرار است کلیشۀ «داشتن» را با هم وارسی کنیم.

«داشتن» به معنی مالک بودن و در اختیار گرفتن است. جاهایی که «داشتن» در این معناها به‌کار نرفته باشند، اشتباه است و باید شما دوستان عزیز شکل صحیح آن را بنویسید.

خب حالا نگاهی بیندازیم، ببینیم چه بلایی سر فعل «داشتن» آوردیم و در چه معناهایی از آن استفاده می‌کنیم.

۱. دیدن:  تصویر شما را ندارم.
۲. تماشا کردن: می‌ریم که داشته باشیم...
۳. شنیدن: صدایم را دارید؟
۴. گذاشتن: تأثیری که هدیۀ من بر مهسا داشت، باعث شد دوستی‌مان ادامه پیدا کند.
۵. کردن: بیایید رانندگی بهتری داشته باشیم.
نگاهی داریم به سرفصل خبرها.
۶. برگزار کردن: با هم نشستی صمیمی داشته باشیم.
۷. گفتن و عرض کردن: تسلیتی داشته باشیم به ...
سلام گرمی داریم خدمت همۀ ...
۸. بیان کردن و مطرح ساختن: ممکن است گزارش خود را داشته باشید؟
۹. پخش کردن: هر روز می‌خواهیم یک سرود خدمتتان داشته باشیم.
۱۰.  دادن: در این باره چه توضیحی دارید؟
۱۱. گرفتن: نباید رفتار دیگران را تحت نظر داشت.
۱۲. فراهم آوردن، فراهم کردن: چگونه زندگی متعالی داشته باشیم؟
۱۳. گذراندن: روزی خوب داشته باشید.
۱۴. نقل شدن، آمدن، ذکر شدن، بودن، سراغ داشتن: روایت داریم که ....
در قرآن آیه‌هایی داریم که ....

در مثال‌های بالا «داشتن» در معنای درست به‌کار نرفته و باید با کلمه‌های مناسب اصلاح شود؛ اما در مثال‌های زیر «داشتن» در معنای صحیح آن استفاده شده.

۱. همواره به یاد داشته باشید که ...
چگونه رابطۀ صمیمانه‌ای داشته باشیم؟
(همکرد «رابطه» و «یاد»، کلمۀ «داشتن» است.)
۲. چگونه دندان‌های شفاف و براقی داشته باشیم؟ (برخوردار بودن)
۳. چگونه فرزندان خلاقی داشته باشیم؟ (تربیت‌کردن)
۴. چگونه تارنمای جذاب داشته باشیم؟ (ساختن)
۵. چگونه همسر مناسب داشته باشیم؟ (دست‌وپاکردن)
۶. دارم می‌آیم. داشت می‌رفت. (ماضی مستمر و مضارع مستمر)

پ ن: یک کوچولوی یعنی در حد یک پست دیگر، صبوری به خرج بدهید، بحث کلیشه‌ها تمام می‌شود و می‌رویم سراغ مبحث نفس‌گیر اما شیرین گرته‌برداری.

پ ن ۲: عکس زیر هم برای حناست که گفت دنبال کتابی است که بتواند مباحث ویرایشی را به‌طور جدی دنبال کند. این سیرمطالعاتی را باید به همان ترتیبی که توی عکس می‌بینید، بخوانید. البته گزینه‌های یک و دو را بهتر است، جابه‌جا کرد یعنی اول ویرایش دکتر ذوالفقاری را بخوانید بعد غلط ننویسیم مرحوم نجفی را.

اگر به عکس دقت کنید، می‌بینید که جلوی هر کتاب، توصیه‌ای هست که کجاهای کتاب را بخوانید و کجاها را نه؛ لطفاً به این نکات هم دقت کنید.





  • گلی

کلیشه‌ها را با هم ریشه‌کن کنیم

پنجشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۴۷ ب.ظ

امروز بحث کلیشه‌ها خیلی جمع‌وجور ولی پرکاربرد است. «عدم» کلیشه‌ای است که قرار است امروز درباره‌اش بیشتر صحبت کنیم.
«عدم» یک پیشوند منفی‌ساز است.
خب حالا بیایم ببینیم ما «عدم» رو به‌ چه صورت استفاده می‌کنیم.

ن: عدم داشتن تمرکز، عدم ریختن زباله؛
بی: عدم حوصله، عدم دقت، عدم توجه به قانون، عدم سواد، عدم صبر؛
نا: عدم آگاهی، عدم شکیبایی، عدم ناجوانمردی؛
نکردن: عدم قبول، عدم درک، عدم دریافت؛
نشدن: عدم تحقیق، عدم موفقیت، عدم کامیابی؛
نبودن: عدم بضاعت، عدم دید کافی، عدم اطمینان؛
نبود: عدم وجود؛

سؤال اینجاست وقتی ما کلی ادات منفی‌ساز فارسی داریم که اتفاقاً باعت تنوع کلمه‌ها و جمله‌هایمان هم می‌شود چرا باید از «عدم» عربی استفاده کنیم؟

خب حالا بیاید به این عبارت دقت کنید: «عدم وجود توان پاسخگویی»، خب گوینده یا نویسنده دقیقاً منظورش از این عبارت چی بوده؟ نبود وجود توان پاسخگویی!!!
خب عزیزم من بگو «توان پاسخگویی ندارد»، چه کاری است حالا؟
این جور خطاها توی ویراستاری به «خطای منطقی» مشهور است؛ یعنی خطایی که در هنگام خواندن باعث دشوار فهمی، مکث مفهومی، یا برداشت‌های متناقض، مخاطب می‌شود.

اما کاربرد صحیح «عدم» زمانی است که در معنای فلسفی آن و در مقابل «وجود» باشد.

  • گلی

مورد عجیب کلیشه‌های زبان فارسی.

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۳۲ ب.ظ
به‌نظرتان در تیتر بالا کدام کلمه کلیشه است و در معنای درستش استفاده نشده؟
الف: مورد
ب: عجیب
ج: کلیشه
د: زبان فارسی!!!

دوستانی که گزینۀ الف را انتخاب کردند، یک هدیۀ خیلی توپ خودشان را مهمان کنند لطفاً. آنهایی هم که گزینۀ درست را انتخاب نکردند خودشان را موظف کنند تا آخر این پست را بخوانند؛ چون قرار است با یک کلیشۀ خیلی خفن آشنا شوند.

خب حالا به نظرتان معنی «مورد» چیست؟
جناب دهخدای نازنین هم دربارۀ «مورد» این نظر را دارند که: «راه و محل ورود، راه آب، آبخور، جای آب خوردن مردم و بهایم در صحرا، آبشخور، مشرب، مشرع، ورود، جای آمدن و محل ورود و محل فرود آمدن، زمان یا مکان ورود، درآمد و مدخل و راه و طریق و جای و محل و مقام».
الله‌اکبر کبیرا از این همه معنی.
اما از آنجایی که ما متخصص اسراف در همه‌چیز هستیم کلمۀ «مورد» را  در شکل‌های زیر هم استفاده می کنیم.

۱: کدام مورد صحیح است؟
۲: مواردی از این دست...
۳: در اکثر موارد ...
۴: خیر، موردی ندارد.
۵: طرف، مورد دارد.
۶: فردا شب در مورد همسایگی حرف می‌زنیم.
۷: یک مورد سرقت گزارش شده است.
۸: برای علی آقا دنبال مورد خوب می‌گردم.
۹: این حسابدار مورد اطمینان است.
۱۰: از جمله موارد سرقت ادبی ....
۱۱: معنای مورد نظر از عقل، آن چیزی است که ....

خب کلمه‌هایی که مناسبی که می‌توانیم برای جناب «مورد» جان استفاده کنیم.

۱: گزینه، پاسخ، احتمال؛
۲: نمونه‌هایی؛
۳: در اکثر مواقع، در اکثر اوقات؛
۴: مشکلی، ایرادی، عیبی؛
۵: مشکل دارد، مشکوک است، خرده‌شیشه دارد؛
۶: درباره، در خصوص، راجع به؛
۷: فقره؛
۸: همسر مناسب، خانۀ خوب، شغل؛ (در این مثال باید ببینم منظور گوینده از مورد چی بوده و کلمۀ مناسب آن را جایگزین کنیم.)
۹: مطمئن.
۱۰: مصادیق.
۱۱: مدنظر.

اگر دقت کرده باشید در هیچ‌کدام از گزینه‌ها «مورد» را در جای مناسبش استفاده نکردیم. طفلی «مورد»، بیچاره «مورد».

یک وقت‌هایی هم «مورد» عزیز باعث درازنویسی می‌شود. مثلاً می‌گوییم: «مورد بررسی قرار داد»، در حالیکه خیلی راحت می‌توانستیم بگویم «بررسی کرد».


::: منبع با کلی خودشیرین‌بازی مجلهٔ انشا و نویسندگی

  • گلی

کلیشه‌ها رو بکشیم۲

جمعه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۱۶ ق.ظ

خب بعد از کلی پست روزمره‌جات یکم چیزمیز مفید یادبگیریم.
شمایی که نویسنده هستید یا شاعر و یا هرکسی که با نوشتن سروکار داره بد نیست که با کلیشه‌ها آشنایی داشته باشید.

گفتیم کلیشه زبان رو از تنوع می‌اندازه و اینکه باعث کم‌شدن کلمه‌ها در گفتار یا نوشتار روزانه‌تون می‌شه.

یکی از کلیشه‌هایی که این روزها زیاد شده؛ کلیشۀ «نسبت به» است. عبارت «نسبت به» رو باید برای مقایسۀ دو چیز استفاده کنیم. مثلاً می‌گیم من نسبت به پارسال کمی کتاب‌خوان‌تر شدم. شما کتاب‌خوانی پارسال و امسالتون رو با هم مقایسه می‌کنید پس عبارت «نسبت به» رو در جای مناسبش استفاده کردید.


اما در مثال‌های زیر «نسبت به» در معنای درستش به‌کار نرفته.

۱: مهسا نسبت به من محبت دارد.
۲: دانشجویان نسبت به سخنان استادشان نقد دارند.
۳: همۀ ما نسبت به هم توقع احترام متقابل داریم.
۴: جامعۀ ما نسبت به عملکرد ما نسبت به خودرو راضی نیست.
۵: نخبگان نسبت به جامعه مسئول‌اند.

الان بیاید توی ذهنتون به‌جای «نسبت به» کلمه‌های مناسب رو بنویسید.

اما کلمه‌های پیشنهادی ما
۱و ۲: به.
۳: از.
۴: از، دربارۀ.
۵: در قبال.


 



  • گلی

به همین سادگی، به همین خوشمزگی

پنجشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۵۹ ق.ظ
برای اینکه دایرۀ لغاتمون بره بالا یکی از راه‌هاش بلد بودن مترادف‌هاست. مؤسسۀ ویراستان یک مجموعه از مترادف‌ها رو آماده کرده. برای اینکه از این مجموعه استفاده کنید وارد سایت ویراستاران بشید. همین‌طور که دارید سایت رو نگاه می کنید یههو یه صفحۀ شناور جلو چشمتوت ظاهر می‌شه که یک هدیه دوست‌داشتنی براتون داریم، ایمیلتون رو وارد کنید تا براتون این هدیه رو بفرستیم. هدیۀ گفته شده چیزی جزء همین مجموعۀ مترادف‌ها نیست. ایمیلتون رو که وراد کنید چند دقیقه بعدش این مجموعه براتون ایمیل می‌شه.

توی خود سایت هم یه چرخی بزنید بد نیست چون کلی مطلب آموزنده و خوادنی داره.


از اینجا هم می‌تونید به‌صورت مستقیم این هدیه رو دانلودش کنید.
  • گلی

کلیشه‌ها رو بکشیم

دوشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۰۰ ب.ظ

مرحوم ابولحسن نجفی از اعضای فرهنگستان، در زمان حیاتش یه تحقیق جالب کرده بود. ایشون در این پژوهش، به این نتیجه رسیده بود که اهل‌رسانه و مطبوعات ما تنها با ۷۰۰لغت تمام مطالب علمی، ادبی، هنری، داستانی و غیر داستانی خودشون رو بیان می‌کنند.

این یعنی یه فاجعۀ بزرگ برای اهل مطبوعات و رسانه. این یعنی فقر زبانی. یعنی کلمه و لغت بلد نیستند و در چنته ندارند که ازش استفاده کنند.

جالب اینجاست که بعد در یک تحقیق دیگه و بعد از حذف کلمات تکراری نشون دادند که فردوسی در شاهنامۀ خودش بیش از ۸۰۰۰(هشت‌هزار) کلمه استفاده کرده.

حیرت‌انگیز نیست؟ ۸۰۰۰ کلمه!

یکی از راهکارهای اینکه تعداد لغاتمون رو افزایش بدیم اینه که کلیشه‌ها رو بکشیم. خب شاید بپرسید یعنی چی؟

اصولاً کلیشه یعنی شما یک کلمه رو در معنی‌های مختلفی بکار می‌برید. به‌عنوان مثال به جمله‌های زیر دقت کنید.


۱: بازیکنان از روحیۀ بالایی برخوردار هستند.

۲: نوشتن دربارۀ بزرگان، دقت بالایی می‌خواهد.

۳:در دمای بالای ۱۵ درجۀ سانتی‌گراد نگهداری شود.

۴: بالابودن اشتیاق داوطلبان باعث شد در روز اول، ظرفیت دوره تکمیل شود.

۵:درآمدش خیلی بالاست.

۶:با فشار بالای آب بشویید.

۷:با تضمین بالاترین کیفیت.

۸:قیمت بلیت قطارشهری بالا رفت.

۹:هزینه‌های بالای زندگی، مردم را از کتاب‌خوانی باز‌می‌دارد.

۱۰: به بالای کوه رفت.


بالا در معنی لغویش یعنی چیزی که در مکانی فراتر از مکان دیگر قرار می‌گیرد.

می‌تونیم نتیجه بگیریم که در جمله‌های گفته شده، کلمۀ بالا در معنی صحیح و درست خودش به‌کار نرفته است.

خب حالا بیاید به‌جای کلمۀ بالا کلمه‌های درستی قرار بدیم.


و اما کلمه‌های پیشنهادی:

۱: چشمگیری، فراوانی، زیادی.

۲: عمیق، ژرف، موشکافانه، فروان، درست و حسابی، ریزبینانه.

۳: بیش از، فراتر از، افزون بر.

۴: مثال‌زدنی بودن، شدت، فراوان بودن.

۵: هنگفت، چشمگیر.

۶: فشار زیاد، فشار شدید.

۷: مطلوب‌ترین، عالی‌ترین، بهترین.

۸: افزایش یافت، رشد کرد، کمرشن شد.

۹: سنگین، فراوان، کمرشکن.

۱۰: این جمله درست است.


ایراد کلیشه‌ها اینه که زبان رو لاغر می‌کنه یعنی باعث میشه که ما تعداد زیادی از کلمه‌ها رو بخاطر استفادۀ بیش از حد از یک کلمه فراموش کنیم. اگر یادتون باشه قبلاً کلیشۀ خوب، عالی، بد و قشنگ رو بررسی کردیم و درباره‌اش صحبت کردیم و اینقدر طرفدار داشت که دوتا دیسلایک هم خورد((:


در پست‌های بعدی به کلیشه‌های بیشتری می‌پردازیم.



منبع: با کمی دخل و تصرف نشریۀ انشا و نویسندگی شمارۀ ۵۲

  • گلی

کلیشه نباشیم

سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۶، ۰۳:۳۶ ب.ظ

کلمه‌هایی مثل «خوب»، «بد»، «قشنگ»، «عالی» این روزها کلیشه شده. خب این کلیشه شدن به‌نظرتون یعنی چی؟

ببینید، پشت کلمه‌ها کلی انرژی مثبت و منفی هست که شما موقع استفاده کردن از آنها، این انرژی‌ها رو آزاد و در فضا پخش می‌کنید؛ اما یه‌وقتایی شما اونقدر از یه کلمه استفاده کردید که تمام انرژی رو از اون کلمه گرفتید و درواقع اون کلمه رو افسرده کردید؛ مثلاً ازمون می‌پرسند: فیلمی که دیدی چطور بود؟ اون روسری رنگش چطوره؟ روزت رو چه طور گذروندی؟
بعد ما هم خیلی خوشحال‌خوشحال می‌گیم: فیلمه خوب بود. لباسه خوب بود. روزم خوب بود.
توی این جواب‌ها اصلاً حس و طراوت و شادابی نیست و در واقع انگار طرف از سر تکلیف این کلمه‌ها رو داره ادا می‌کنه.
خب حالا چکار کنیم که درگیر این کلیشه ها نشیم؟
بیایم با کلمه‌ها کمی مهربون‌تر رفتار کنیم و  همین‌طور برای آدم‌های اطرافمون ارزش قائل باشیم و انرژی کلمه‌ها رو بهشون هدیه بدیم.
مثلاً به جای اینکه بگیم چه فیلم قشنگی، بگیم چه فیلم حیرت‌انگیزی؛ به‌جای اینکه بگیم، چه روز خوبی، بگیم چه روز محشری؛ به‌جای اینکه بگیم فلانی چقدر قشنگه بگیم فلانی چقدر خوش‌سیماست.
خب حالا خودتون و انصافتون، به‌نظرتون کدوم جمله بهتون احساس بهتری می‌ده.
-    چه روز خوبی.
-    چه روز محشری.

می‌بینید با استفاده کردن از چند کلمۀ جدید و خلاقیت به خرج دادن حتی می‌شه دنیا رو جور دیگه دید و بهش لبخند زد.

پ ن: یادمون نره که کلمه‌ها مثل من و شما احساس دارند، باهاشون مهربون باشیم لطفاً

  • گلی

برای دوستداران زبان فارسی

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۰۹ ب.ظ

یکی از نکته‌هایی که موقع نوشتن باید دقت کنیم، رعایت نیم‌فاصله‌ها و فاصله‌ها بین کلمات است. خب این نیم‌فاصله‌ها رو نباید دیمی استفاده کرد. دوتا منبع و مرجع وجود داره که موقع استفاده از نیم‌فاصله‌ها باید بهش مراجعه کرد و اگر مورد تأیید بود باید نیم‌فاصله یا فاصلۀ کامل زد؛ یعنی مثلاً شما می‌خواید بنویسید "رفع و رجوع" شما الان شک می‌کنید که بین "رفع" "و" "رجوع" فاصلۀ کامل بذارید یا نیم‌فاصله یعنی: "رفع‌و‌رجوع" یا "رفع و رجوع ". یا مثلاً کلمۀ "هر چیز" درسته یا "هرچیز"؟

اگر بعد از مراجعه به این دو منبع کلمه رو یافتید و شکل صحیحش رو نوشته بود که هیچ؛ اما اگر توی این دو منیع نبود یعنی فاصلۀ کامل باید بذارید.


یک: فرهنگ املایی خط فارسی  اینجا شما باید پی‌دی‌اف رو دانلود کنید و بعد اونجا دنبال کلمۀ موردنظر باشید.

دو: فرهنگ املایی ویراستاران


پ ن: این پست رو هم بخونید (کلیک)

  • گلی

این فقط یه هشداره

چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۶، ۰۴:۵۵ ب.ظ

از وقتی دوره‌های ویراستاری رو گذروندم به‌شکل عجیب‌غریبی روی کلمه‌ها حساس شدم و وقتی متنی رو می‌خونم تمام حواسم به شکل صحیح کلمه‌ها تمرکز داره.

جالبه بدونید توی این دو سه ماهی که می‌گذره فهمیدم چقدر ما املاهامون ضعیفه. یعنی فکر کن آدم باسواد و بی‌سواد هم نداره، همه در دم غلط می‌نویسند.

بعد جالب اینجاست به بعضی‌ها هم که می‌گی بابا این مدل نوشتن غلطه، با آرامش کامل در حالیکه داره پست جدید توی کانال یا وبش می‌ذاره، می‌گه: ببین الان همه دارند این مدلی می‌نویسند.

یک‌جوری هم می‌گه همه دارند این مدلی می‌نویسند، انگار مثلاً اگه یه‌روزی همه خودشون رو بندازند توی چاه باید اینم بندازه.


ببیند اگه قرار باشه، هرکسی غلط بنویسه، دیر یا زود ما شکل صحیح کلمه‌ها از یادمون می‌ره. وقتی شکل صحیح کلمه‌ها هم یادمون بره بعد از چند سال دیگه ما نمی‌تونیم متن‌های رو که به شکل صحیحی نوشته شدند، بخونیم. مثلاَ الان توی فضای مجازی "اصلاً "  رو به‌‌شکل "عصن" می‌نویسند باور کنید اینقدر چشممون عادت می‌کنه به شکل غلط نوشتن، که یه روز می‌رسه که فکر می‌کنیم این دوتا کلمه، دو کلمۀ کاملاً متفاوت از هم هستند و از بس دیگه "اصلاً " رو ندیدیم فکر می‌کنیم یه کلمۀ فضایی است.

چند وقت پیش یکی از بچه‌ها یه متنی توی گروه گذاشت و گفت غلط‌هاش رو پیدا کنید، من هرچی می‌گشتم فقط یه غلط می‌دیدم، اینم اصرار داشت که نه دوتا غلط وجود داره نه یکی.

بعد از کلی ساعت که وقت گذاشتم تازه فهمیدم یکی از کلمه‌ها ه‌ - کسره رو رعایت نکرده و من اینو چون از بس اشتباه دیدم، مغزم دیگه به‌عنوان یه کلمۀ درست توی ذهنم ثبتش کرده.

خلاصه اینکه رفقا توی نوشتنتون دقت کنید، پس فردا یه‌کارۀ این مملکت می‌شید بعد برحسب عادت یه‌ چیزهایی رو اشتباه می‌نویسید، ملت غیور و همیشه در صحنۀ ایران رو که می‌شناسید، یه‌جوری دستتون می اندازند که انگار خودشون پدر علم املای فارسی هستند.

همین طور به این فکر کنید که هرچقدر این غلط‌ها زیاد بشه، نسل‌های آینده ارتباطشون رو با گذشتۀ خودشون از دست می‌دن چون دیگه نمی‌تونند کتاب بخونند.


خب حالا به چند تا غلط دونه درشت در فضای مجازی دقت کنید:


عکس شمارۀ یک:

ایشون اصلاً دستورخط جدیدی رو به دنیای زبان فارسی ارائه کردند که واقعاً زبان قاصره از گفتنش. برای اینکه اشک شوق بریزید و گریبان چاک کنید و سربه کوه و بیابون بذارید باید بهتون بگم ایشون نویسنده هستند:|



عکس شمارۀ دو :

لبخند تلخ می‌زنم و رد می‌شم فقط.




عکس شمارۀ سه:

ایشون در دستورخط از پیروان شمارۀ یک هستند.




عکس شمارۀ چهار:

باور کنید نزدیک بود سرچ کنم ببینم همچین نشری هست یا نه؟



  • گلی

کسره یا ه

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۰۵ ق.ظ

یکی از غلط‌هایی که داره روز‌به‌روز زیادتر می‌شه استفادۀ نادرست «ه»  و «کسره» به‌جای هم است.

مثلاً  یکی هم برای اینکه ارادتش را به خاک میهنش نشون بده نوشته: جانه من فدایه خاکه پاکه میهنم.
یکی هم نیست به این دوست وطن دوست بگه تو داری با این طرز نوشتنت میهن رو با خاک یکسان می‌کنی؛ همون شما فارسی رو درست بنویسی برای میهن کافیه نیازی به جان و مان هم نیست.

:pencil2:️ برای اینکه «ه» و «کسره»  را درست و به‌جا استفاده کنید راه‌حلش اینه: اگر «ه»ایی که پایان کلمه می‌شنوید،  فعل جمله است شما همون «ه» بذارید ولی اگر فعل نیست؛ پس کسره است.

مثلاً شکل درست شعر بالا به این صورت است:
جان من فدای خاک پاک میهنم.

یا:
یه امشب شب عشقه، زمونه رنگارنگه

یا:
در سرم دختر پیری عصبی می‌رقصد
شهر بر روی سر من عربی می‌رقصد.


:scissors:️ چند نکته:

یک: نشانۀ معرفه در فارسی هم «ه» است مثلاً دختره، پسره، مادربزرگه.

:mega:  توجه: «دختر» این قسمت رو با «دختر» شعر بالایی اشتباه نکنید. اینجا «دختر» معرفه است یعنی دختری که ما می‌شناسیم ولی «دختر» شعر بالا یعنی یک دختر پیر در سر من می‌رقصد.

دو: خیلی از کلمه‌ها توی زبان محاوره شکسته می‌شوند و خیلی هم واضح و روشن هستند مثلاً «اگر» وقتی شکسته میشه توی زبان محاوره میشه: «اگه» نمی‌نویسم «اگ»
و «یک» هم توی محاوره نوشته می‌شه «یه».




  • گلی