آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

دروغ بود همهٔ حرف‌هاش.

يكشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۳:۴۰ ق.ظ

رفتم توی مطب اون خانم روان‌شناس.

روبه‌روم نشست و ازم پرسید:

می‌تونم کمکت کنم؟ 


گفتم: یه سری حرف‌ها توی دلم هست که نمی‌تونم به هیچ‌کس بگمش؛ نه به پدرم، نه مادرم، نه  خواهرم، نه برادرم و نه صمیمی‌ترین دوستم.

حرف‌هام رو نصف‌ونیمه به آدم‌هایی گفتم که منو نمی‌شناسند.

هیچ انتظاری ازتون ندارم جز اینکه به همهٔ حرف‌هام گوش بدید و فقط آخرش بهم بگید تموم میشه این روزها.

نشستم روبه‌روش و از اول اولش براش گفتم. 

حرف‌هام که تموم شد یه لبخند خرکی بهم زد و گفت: تموم میشه این روزها.


از اون روزی که از مطبش زدم بیرون یه هفته، گذشته. اما من هر روز از خودم می‌پرسم: چرا تموم نمیشه پس؟!

  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۳:۴۰
  • گلی

.

شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۴۳ ق.ظ

هی از خودم می‌پرسم «بین این صفر و یک‌های مجازی دنبال چی می‌گردی؟» 

اما هیچ جوابی ندارم که به خودم بدم.

کاش «خودم» می‌فهمید که خسته‌ام و نباید دنبال یللی‌تللی بره.

  • گلی

.

جمعه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۵۷ ب.ظ

چه حرف‌ها به دلم ماند و هیچ با تو نگفتم!

  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۵۷
  • گلی

خدایا آنجایی؟ منم مارگارت.

جمعه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۵۹ ب.ظ

کتاب خدایا آنجایی؟ منم مارگارت اسم شورانگیزی داره. اونقدر اسمش هیجان‌انگیز است که محاله توی قفسۀ کتابفروشی چشمت بهش بخوره و دست نبری به سمتش.

اصلاً بعد از دیدن این اسم دلم می‌خواد بعد از هر اتفاق ریز و درشتی سرم رو ببرم سمت آسمون و بگم: خدایا اونجایی منم زهرا.

ایدۀ داستان هم خیلی منحصربه‌فرد است. نویسنده خیلی باید شجاع باشه که بره سراغ بعضی موضوع‌ها. مثلاً همین مسائل بلوغ و حتی دست گذاشتن روی اعتقادات دینی نوجوانان.

تا اینجا برگ برنده، دست خانم جودی بلوم، نویسندۀ کتاب، است؛ اما کتاب یه مشکل اساسی داره، قلمش به دل نمی‌شینه و سرسری از موضوع‌ها می‌گذره.

اگر خیلی راحت به رابطۀ دخترها و پسرها اشاره نمی‌کرد شاید با قاطعیت تمام می‌گفتم برای دخترهای نوجوان خانواده‌تون هدیه بگیریدش. البته اگر این موضوع‌ها براتون اهمیت نداره، می‌تونید همچنان به عنوان هدیه دادن روش حساب باز کنید. (البته نمی‌تونم منکر این بشم که همین عشق‌ها و احساسات ریز هم خاصیت دوران نوجوانیه؛ ولی چیزی که ذهن منو همیشه درگیر می‌کنه اینه آیا همۀ نوجوان‌ها علی‌الخصوص پسرهای کشورمون آموزش‌های لازم رو دیدن که به طرف مقابلشون آسیب نزنند؟ برای همین من همیشه با احتیاط یه سری کتاب‌ها رو معرفی می‌کنم. یادمون هم نره کتاب‌ها، انیمیشن‌ها و فیلم‌ها می‌تونه بیشترین تأثیر رو روی اخلاق و رفتار و انتخاب سبک زندگی نوجوان‌ها داشته باشه).




  • گلی

نمی‌دونم قبلاً گفتم یا نه؛ ولی

جمعه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۳۰ ب.ظ

دلت برای مرده‌ها نسوزه هری.

برای زنده‌ها دلسوزی کن و بیشتر از همه برای کسانی که بدون عشق زندگی می‌کنند.


هری پاتر و یادگاران مرگ

  • گلی

از ادبیات داستانی فلسطین چی خواندیم؟

پنجشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۹:۵۹ ق.ظ

  • موافقین ۷ مخالفین ۰
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۹:۵۹
  • گلی

.

چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۰۰ ب.ظ

تو تعبیر تمام شعرهای عاشقانه بودی

نبودی؟

  • گلی

گرته‌برداری.

چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۳۶ ب.ظ

در ادامۀ مبحث ویرایش و درست‌نویسی امروز قرار است دربارۀ گَرته‌برداری صحبت کنیم.

اول بیایم ببینیم اصلاً گرته‌برداری یعنی چی؟


ببینید، کلمه‌ها از یک زبان دیگر به سه روش وارد زبان فارسی می‌شود:


۱: واژگانی: به عنوان مثال وقتی سیب‌زمینی وارد ایران شد، هیچ واژه‌ای برای نامیدنش توی دست‌وبالمان نداشتیم. پس برای اینکه این کمبود را رفع کنیم از واژۀ فرانسوی آن  pomme de terre  به معنی (سیب و زمین) کمک گرفتیم و عبارت (سیب‌زمینی) را به جای آن قرار دادیم.

در واقع می‌توانیم به این نتیجه برسیم که گرته‌برداری واژگانی یعنی ترجمۀ لفظ به لفظ از یک زبان بیگانه. این ترجمه در بسیاری از مواقع باعث تقویت زبان می‌شود.

در زبان فارسی واژه‌های زیر از این طریق وارد زبان فارسی شده است:

آسمان‌خراش ---> sky scraper

راه‌آهن ---> rail road

مغزشویی ---> brain washing



پ ن: ارکیده  عزیز توی وبش گلستان خوانی گذاشته یکی از مزیت‌هاش اینه که حکایت‌ها رو خیلی کوتاه می‌نویسه؛ یعنی اگر یه حکایت تودرتو هم باشه اون رو به قسمت‌های کوچک تقسیم می‌کنه و می‌نویسه. دیدم چقدر خوبه این مدلی، حوصلۀ مخاطب هم سر نمی‌ره پس تصمیم گرفتم من هم این مدل پست‌ها رو کوتاه بنویسم تا خسته نشید.




  • گلی

اگر می‌توانستم.

سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۲۷ ب.ظ

اگر داغ، رسم قدیم شقایق نبود
اگر دفتر خاطرات طراوت پر از ردپای دقایق نبود
اگر ذهن آیینه خالی نبود
اگر عادت عابران بی خیالی نبود
اگر گوش سنگین این کوچه ها
فقط یک نفس می توانست
طنین عبوری نسیمانه را به خاط سپارد
اگر آسمان می توانست ، یکریز
شبی چشمهای درشت تو را جای شبنم ببارد
اگر رد پای نگاه تو را باد و باران
از این کوچه ها آب و جارو نمی کرد
اگر قلک کودکی لحظه ها را پس انداز می کرد
اگر آسمان سفره هفت رنگ دلش را برای کسی باز می کرد
و می شد به رسم امانت
گلی را به دست زمین بسپریم
و از آسمان پس بگیریم
اگر خاک کافر نبود
و روی حقیقت نمی ریخت
اگر ساعت آسمان دور باطل نمی زد
اگر کوها کر نبودند
اگر آبها تر نبودند
اگر باد می ایستاد
اگر حرفهای دلم بی اگر بود
اگر فرصت چشم من بیشتر بود
اگر می توانستم از خاک یک دسته لبخند پرپر بچینم
تو را می توانستم ای دور از دور یک بار دیگر ببینم”

― قیصر امین‌پور


دریافت
حجم: 217 کیلوبایت

  • گلی

ثبت شد به تاریخ ۲۵ اردی بهشت.

دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۹ ب.ظ

:::یک

چقدر بعضی روزها، جای خالی بعضی آدم‌ها بیشتر حس می‌شه؛ مثلاً امروز.


:::دو

دیدید یه وقتایی با یکی دارید بحث می‌کنید ولی اون لحظه چیزی به ذهنتون نمی‌رسه یا چیز درخوری توی ذهنتون نیست. بعد تا هفته‌ها هی با خودت خودخوری می‌کنی که چرا اینطوری نزدم توی دهنش حالش جا بیاد. الانم شبیه همون موقع‌هاست. دوبار نماز مغربم رو خوندم و هیچی ازش نفهمیدم و نماز عشا کلاً روی هوا بود بسکه داشتم با خودم کلنجار می‌رفتم و دنبال جمله‌ بودم.


:::سه

.

.

.

.



  • گلی