آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

امروز می توانست یک شنبه بی نظیر باشد ، یک شنبه که عجیب توی ذهنم بماند ولی نشد ، این شنبه قرار بود برای من شود یک سکوی پرتاب ولی دقیقا برعکسش شد و آنقدر در این شنبه سرخورده شدم که همان اول صبحی گوشیم را خاموش کردم ، سر کار نرفتم و خزیدم زیر پتو ! تا یادم برود این شنبه مسخره را ! ساعت دوازده و نیم صبحانه خوردم و الان قرار است از آن هارد ۱۰۰ گیگی  فیلمی که پنجشنبه به لطف یکی از دوستایم به دستم رسید ، بنشینم فیلم " قبل از غروب "  را ببینم ! و هر لحظه هی قلبم مچاله می شود که چرا اینقدر همه چیز با من سر ناسازگاری دارد ؟



+ در ضمن بعد از چهار سال یا شاید سه سال ، یا حتی پنج سال (اصلا چه فرقی دارد که بعد از چند سال ، مهم این است که قرار بود یک پست اختصاص بدهم به این فیلم ولی این شنبه مسخره زد همه چیز را خراب کرد ) بالاخره فیلم "بوی خوش یک زن  " را دیدم فیلم جالبی بود دوست داشتید ببینیدش !

  • گلی

نظرات (۲)

  • ماهان هاشمی
  • منم فیلم "بویِ خوش یک زن" رو دیدم!

    و با شما کاملا موافقم! :)

    پاسخ:
    (:
    فیلم دیدن... نمی توانم... دلم می خواهد ولی تمرکز ندارم... 
    همه چیز با من سرسازگاری دارد.... سر انتظار و درد.... هنوز تا تمام شدن شنبه مانده... 
    پاسخ:
    سلام آبانی (:

    بقیه شنبه خوب بود به لطف انرژی مثبت های تو