او
سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۵۲ ب.ظ
وقتی در سفر کتابی با خودت همراه می بری ، یک چیز
عجیبی اتفاق می افتد ، کتاب شروع می کند به جمع آوری خاطراتت . بعدها کافی است که
تو آن کتاب را باز کنی تا دوباره به همان جایی برگردی که کتاب را اولین بار خوانده
ای . یعنی با خواندن اولین کلمات ، همه چیز را به یاد می آوری : عکس ها ، بوها ،
همان بستنی ای که موقع خواندن می خوردی . کتاب ها درست مثل نوارهای چسبناک مخصوص
گیر انداختن مگس هستند . خاطرات به هیچ چیزی مثل صفحات چاپی نمی چسبند ! ***
خاطراتت ، یادت ، خنده هایت چسبیده به تمام کتاب های روی میز و به تمام دیروزها و امروزها و یا شاید هم فرداها !
* بخشی از کتاب " سیاه قلب " رمان نوجوان - کورنلیا فونکه - نشر افق - کتایون سلطانی
- ۹۴/۰۵/۲۰