آرزوهای نجیب

بایگانی
پیوندها

تو خوشی بی من . من خوشم بی تو ؟؟؟؟؟؟؟؟

يكشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۰ ب.ظ

حسین زحمتکش هم این مدلی ابراز همدردی کرده با ما که :



" او " استکان چایی خود را نخورد و رفت

بغض مرا به دست غزل ها سپرد و رفت



گفتم : نرو !بمان ! قسم ات می دهم ولی

تنها به روی حرف خودش پا فشرد و رفت


گفتم که صد شماره بمان تا ببینمت

یک خنده کرد و تا عدد ده شمرد و رفت


گفتم که " بی " تو هیچم و "او " گفت بی نه "با "

در بیت ٍ آخرین غزلم  دست برد و رفت


یعنی به قدر چای هم ارزش ....؟ نه بی خیال

او استکان چایی خود را نخورد و رفت




  • گلی

نظرات (۵)

  • ماهان هاشمی
  • به به!

    بسیار زیبا! :)

    پاسخ:
    زیبا اما غم انگیز (:
    ادمی که می خواهد برود کاش از اول نیامده بود ..
    پاسخ:
    آره ! البه شاید از اولش هم نبوده ، شاید من توهم زدم که بوده !
  • بهارنارنج :)
  • کجا رفت حالا؟

    بیت یکی مونده باآخر مصراع دوم مشکل وزنی دارد
    احتمالا اینه:
    در بیت آخرغزلم دست برد و رفت..

    پاسخ:
    رفت خونشون ((:

    من شاعر نیستم ولی نظرم به نظر حسین زحمت کش نزدیکتره (:
    چقد قشنگ :)))
    پاسخ:
    ((:
  • بهارنارنج :)
  • شما اون مصرع رو از کجا دیدید؟
    من چند جا رو چک کردم مقل همونی بود که من گفتم
    مثلا این 
    http://pirbadian.blogsky.com/1393/06/31/post-396/
    این ک شما نوشتید چندهجا اضافه دارد
    ببخشید:)
    پاسخ:
    از روی کتابش ، ولی الان که دوباره رفتم نگاه کردم دیدم شوما درست می گید (: